از عدالت تنبیهی تا عدالت ترمیمی / قباد آرش

در روزگاری که رنج شهروندان قابل شمارش نیست و روح جمعی تاریخی مردم کردستان بە سبب تنش ها و تروماهای فراوان خراشیدە شدە است، این اقدام مسئولان به نسبت گذشته قابل تامل است مشروط بدانکه آمیخته پوپولیسم نباشد.
این کنش فارغ از اینکه کنشگر چه کسی بوده و فارغ از اینکه نتیجه چه باشد، تجلیِ بازتعریف «حکمرانی به مثابه التیام» و نیز تجلیِ اخلاقِ حضوریافتگی است. وقتی که مسئولان، به جای پنهان شدن پشت بیانیه های رسمی، در قامت انسانی حاضر می شوند که رنجِ قربانیان را می بینند، می شنوند و لمس می کنند، مرزهای سلسله تشریفات دیوانسالارانه در هم می شکند.
این رویکرد، نمونه «حکمرانی تاب آور» است؛ حکمرانی که به جای انکار یا کوچک نمایی بحران، با شفافیت به استقبالش می رود. این شفافیت، اضطرابِ ناشی از ابهام را کاهش می دهد و به جامعه می آموزد تا دردِ خود را در چهارچوبی ساختاریافته بیان کند.
در زمان وقوع چنین رویدادی جامعه دچار هراس می گردد و این سوال در ذهن شهروندان ایجاد می شود: «اگر نهادهای حاکمیتی نتوانند از کودکان ما محافظت کنند، تکلیف سایر حقوق ما چیست؟».
از دید کانت، انسانیت همواره باید غایت باشد، نه وسیله. کنش مدیرانی که به جای پنهان سازی آسیب یا تقلیل آن به آمار، مستقیماً درد جمعی را به رسمیت می شناسند، بازتابی از امر مطلق احترام به کرامت انسانی است. این رویکرد، پاسخگویی اخلاقی را از حاشیه به متن می آورد و نشان می دهد قدرت، زمانی مشروع است که خود را در خدمت ترمیم آسیب ها قرار دهد.
این دیدارها، فراتر از یک اقدام سمبولیک، بازسازیِ مفهوم «دولت-مادر» نیست، بلکه بازخوانیِ دولت به مثابه نهادی است که مسئولیت می پذیرد. چرا که حقیقتِ اخلاقی نه در قواعد انتزاعی، که در تواناییِ «ایستادن در جای دیگری» و پاسخ دادن به رنج اوست.
گسست بین ساختارهای قدرت و تجربه زیسته افراد محصول بی محلی به رنج قربانی و فروریختن اعتماد عمومی است. حضور مسئولانه نوعی مقاومت در برابر این گسست است.
این کنش، شروعی است برای تبدیل «خشمِ جمعی» به «امیدِ جمعی». با این حال، اندیشە سیاسی به ما یادآور می شود که نمادها تنها زمانی پایدارند که به اقدامات سیستمی پیوند بخورند. جامعه نیازمند آن است که این دیدارها، به ایجاد مکانیزمهای شفاف برای پیشگیری از خشونت، آموزش معلمان و تضمین دسترسی کودکان به عدالت تبدیل شود. آرامشِ واقعی، نه با یک اقدام، که با تبدیلِ «اخلاقِ مسئولیت» به «ساختارِ مسئولیت پذیر» محقق می شود.
دیدار با آسیب دیدگان، نشان دهنده گذار از پارادایم «عدالت تنبیهی» به «عدالت ترمیمی» است. در این چارچوب، هدف صرفاً مجازات مقصران نیست، بلکه بازگرداندن کرامت به قربانیان و بازپیوند آنها با جامعه است. دیدار لهونی و سجادی با کودکان روستای کرجو، هرچند کوچک می نماید، اما در واقع تمرینی است برای بازتعریف رابطه دولت و ملت.
این کنش به ما یادآوری می کند که آرامشِ عمومی، نه محصول سرکوب صداهای اعتراضی، بلکه محصول عبور از منطق دیوانسالارانه و گوش سپردن به نجواهای رنج و تبدیل آن به محرکی برای تغییر است. در چنین الگویی، آنها تنها مدیر یک حوزه اداری نیستند، بلکه «نگهبان کرامت انسانی» در جغرافیای تحت مسئولیت خویش هستند.
این الگوی پاسخ به بحران جمعی، تنها راه بازگرداندن آرامش به افکار عمومی است، آرامشی که نه از فراموشیِ رنج، که از اطمینان به التیامِ فعالِ زخم ها زاده می شود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 48 در انتظار بررسی : 48 انتشار یافته : ۰