یادداشت:
زباله گردهای خویش فرما یا طبقه اجتماعی خوداستثمارگر / قباد آرش
کردنامه؛ با نگاهی به فلسفه سیاسی و تحلیل شکل گیری طبقات غیر مذهبی در جامعه بشری می توان دریافت که ظرف چند قرن اخیر که از ظهور و توسعه نظام سرمایه داری می گذرد، بشر پیوسته بدنبال مدرن سازی اقتصادی و در پی آن عقلی سازی دولت و جامعه بوده است. این قابلیت ها درعین حال که دستاوردهای مادی فراوانی را به لحاظ بهبود زندگی و رفاه بشر عرضه داشته است، اما نیروهای مخرب و مهیبی را نیز گرد آورده که آثار و تبعات آن بر پیکر انسان و جوامع بشری وارد شده و برخی مناسبات اجتماعی و اقتصادی جامعه بشری را به طور فزآینده عاجز و درمانده ساخته است.
رشد نیروهای مولد حداقل در ایران رشد نیروهای مخرب را در پی داشته است. نیروهایی در جامعه ایران برساخته شده که از هر سو بدان می نگری منزلت آدمی را مقهور و تهی کرده است. قدرت سازندگی انسان در این مسیر قهقرایی ناتوانی او را رقم زده است. انسان ایرانی از این قدرت خود ساخته، بیش از پیش خود ویرانگر، طبیعت ویرانگر و زمین ویرانگر گشته است.
شاید دو قرن پیش با طلوع عصر نوزایی و به دنبال آن عصر روشنگری و پیدایی طبقات اجتماعی جدید، بشریت مدرن امیدوار بود به مدد عقل و دانش به آزادی، عدالت، صلح، امنیت و رفاه و خوشبختی دست یابد. روشنفکران بورژوا با فردگرایی فرد خصوصی و اقتصاد بازار آزاد نوید بهروزی انسان را سر دادند و روشنفکران کمونیسم، رهایی بشر را از دست نظام سلطه جدید در پرولتاریای منجی جست و جو می کردند. اما هر چه از عمر این نظم جدید گذشت، رنج ها و مصائب بشری ابعاد تازه تری به خود گرفت و اکنون این ابعاد تبعات پیچیده ای یافته است که بشر مدرن در تفسیر آن درمانده ای بیش نیست.
در میان همه سرگردانی های انسان طبقه ای متفاوت اما شکل گرفته است. طبقه ای که می توان ادعا کرد حداقل نه لیبرال ها نه مرکانتیلیست ها و نه کمونیست ها این طبقه مقهور را متعلق به خود نمی دانند.
زباله گردهای اجتماعی در جامعه ایران شاید در نگاه اول و در یک دهه پیش پدیده ای نادر بود و تفسیر ناپذیر می نمود اما اکنون زنگ هشدار آن به صدا درآمده است و در یک دهه آتی بدون شک در لابلای طبقات اجتماعی جامعه ایران حتی موضوع پایان نامه ها و پژوهش ها و جلسات و مناسبات و مراسمات و سمینارها و کنگره ها و کنفرانس ها و … نیز خواهد شد.
چرا تعالی و منزلت انسان روز به روز به افول می گراید تا آنجا که با افتخار و با سر در ته سطلهای زباله به جستجوی نان می پردازد این همان پرسش اساسی است که پاسخ آن را با اندیشیدن فراوان در میانه نزاع دال انسان و مدلولهای پیچیده اطرافش باید جستجو کرد. شیپور حزن انگیز تولد طبقه اجتماعی زباله گرد از سال ها بیش نواخته شده است طبقه ای همه گیر و مشتمل بر زن و مرد، دختر و پسر، خردسال و میانسال و کهنسال.
در ادامه این گزارش به برخی دلالت ها می پردازیم که حکایت از آن دارد کاسبان زباله فقط طبقه اجتماعی زباله گردهای مقهور در سطل های زباله کنار خیابان نیستند و مناسبات اجتماعی و اقتصادی در دنیای زباله و پسماند نیز، فرادست و فرودست خلق کرده است و حتی می توان گفت بی دلیل نیست که به آن طلای سفید می گویند، یکی از شواهدش این است: مافیا دارد!
رسانههای رسمی کشور، آمارهای مختلف و قابل تأملی از گردش مالی اقتصاد زباله ارائه میدهند. بر اساس برخی آمارها، در سال بیش از ۲۱ میلیون تن زباله در کشور تولید میشود. در بازارهای جهانی قیمت هر تُن زباله حدود ۲۵۰ دلار تخمین زده شده است. صنعت بازیافت و تولید کالای ارزانقیمت از پسماندهای تفکیکشده، بازار پرسودی برای زباله به راه انداخته است.
طبق شاخصهای سازمان بهداشت جهانی، سرانه تولید جهانی زباله در هر روز به ازای هر نفر ۳۰۰ گرم است؛ در حالی که این نرخ در ایران ۷۱۰ گرم به ازای هر نفر است.
سهمِ افراد و گروههای اجتماعی مختلف در تولید زباله یکسان نیست. پولدارها بیشتر از فقرا زباله تولید میکنند و مرکزنشینان بیشتر از پیرامونیها.
جمعآوری و انتقال زباله به مراکز بازیافت، بر عهده افراد بینام و نشانی است که زندگیشان با بوی تعفنِ زباله پیوند خورده است، کسانی که با چرخها و کیسههایشان گوشه گوشه شهر را میگردند برای جمع کردن زباله.
منبع درآمد زباله گردها سطل آشغالهای شهرهاست. دستکشها، ماسکها و لباسهای پاره آنها مانع از نفوذ انواع بیماریها به بدنهایشان نمیشود. چرا که شبانهروز در جستوجوی زباله سرشان را در سطلها فرو کردهاند.
ظاهر کار کارگران پسماند چنین مینماید که آنها به صورت خویشفرمایی کار میکنند. در حالی که در یک نظام تقسیم کار از پیش تعیینشده مشغولند که آنها را در موضع پاییندست قرار داده است. این خویشفرمایی ظاهری اتفاقاً آنها را به عامل تشدیدکننده استثمار خویش تبدیل کرده است. کارگران گمان میکنند ـ یا به آنها القا شده ـ که هر چه بیشتر کار کنند درآمد بیشتری دارند؛ یا این که درآمدشان به میزان کار خودشان بستگی دارد. همین تصور باعث میشود کارگر پسماند بدون این که در ظاهر کسی به او زور بگوید، از صبح تا اواخر شب مدام زباله جمع کند. اما در اصل این مناسبات اجتماعی و اقتصادی است که او را وادار به چنین تلاش بیهوده و مضری کرده است.
سلامت جسمی و روانی زباله گردها به طور دائم در معرض خطر است. او از لحاظ جسمانی در معرض انواع بیماریهاییست که منشأ آنها کار در محیط کثیف است. همچنین از جنبه روانی هم او باید مدام از کارش خجالتزده شود. آنها در حین کار همواره باید حواسشان به این باشد که آشنایی آنها را نبیند، چرا که کارشان از لحاظ شأن اجتماعی در مرتبهای پست قرار دارد. کارگر پسماند به طور دائم در معرض نگاههای تحقیرآمیز رهگذران و مردم کوچه و خیابان قرار دارد.
مناسبات اجتماعی و اقتصادی، زباله را هم از سود و چرخه انباشت در امان نگذاشته است. در این میان، بیشترین فشار بر روی کارگرانی است که در این حوزه کار میکنند، آن هم کاری که پیشاپیش داغ یک ننگ اجتماعی بر آن حک شده است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰