به بهانه 8 مارس؛
قتل در یک قدمی است! / سرگل آرش

یکی از مهمترین انواع خشونت، خشونت خانگی است که به دلیل نبود قوانین حمایتی اتفاق میافتد. گرچه خشونت خانگی انواع مختلف خشونت روانی، جسمی، عاطفی، کلامی، اقتصادی و .. را شامل میشود و در همه جای جهان وجود دارد اما آمار تکان دهنده قتل زنان در ایران، صفحه تازهای از این خشونتها را گشوده است که نیاز به ورود قانونگذاران و تغییر قوانین به نحوی بازدارنده دارد.
مردی در بازرگان پس از قتل همسرش، به زندگی خود پایان داد! کشته شدن خبرنگار ایرنا به دست همسرش در تهران! قتل همزمان سه خواهر در بروجرد توسط برادرشان! قتل یک زن در سنندج توسط خواستگارش! کوثر دارابی بر اثر شلیک گلوله توسط همسرش کشته شد! قربانی کودک همسری در ایلام توسط همسرش به قتل رسید! قتل یک زن باردار توسط همسرش در نهاوند! قتل فجیع محدثه و حدیث جدیت در میاندوآب!
این تنها چند تیتر از اخبار زن کشی در ماههای اخیر در ایران است. تیتر اخبار قتل و زن کشی. مردان قمه به دست در یک قدمی ایستادهاند. همسر، برادر، پدر و حتی خواستگارهایی قمه به دست در یک قدمی منتظر فرصت و بهانهای برای کشتن هستند. دیدن این اخبار و تکرار هر روزه آنها، امنیت روانی زنان را به خطر انداخته و این ترس را در دل زنها ایجاد میکند که همه مردان اطرافمان ممکن است روزی به این افتخار دست پیدا کنند که زنی را کشتهاند و البته پس از آن هم زندگی عادی خود را ادامه دهند.
تا میخواهیم از قتل یک زن بنویسم، چند ساعت بعد خبر دیگری منتشر و زن و دختری دیگر کشته شده و هر بار هم قاتل یکی از اقوام درجه یک مذکر است.
نبود قانونی بازدارنده و حمایت جامعه از مردان قاتل باعث شده این افتخار در بسیاری از شهرها نصیب مردان ایرانی شود. به طوریکه تنها طی دو هفته نخست بهمن ماه هفت زن کشته میشوند به عبارتی هر دو روز یک زن و بسیاری از آنها هم زنانی کم سن و سال و تازه آغاز جوانیشان است.
اما چرا امروزه خانهها هولناکترین جا برای زنان و دختران شده؟ نابرابری جنسی، باورهای سنتی و مردسالاری در جامعه ایرانی میتواند علت این نوع قتلها باشد. نکته دیگر در این قتلها انداختن تقصیر بر گردن زنان و فراموش کردن نقش مردان در خلق فاجعه است. حمایت عرف، جامعه، سنت، مذهب و حتی قوانین از مردان قاتل است که کنار آمدن با این جنایات را تلختر و زجرآورتر میکند.
آمار دقیقی در رابطه با قتل ناموسی در ایران وجود ندارد و در گذشته به دلیل پنهانکاری خانوادهها، آمار و اطلاعات دقیقی از قتلهای ناموسی وجود نداشت اما امروزه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تا حد زیادی مانع از پنهانکاری شده گرچه هنوز هم آمار دقیقی در این رابطه از سوی هیچ سازمان و ارگانی ارائه نمیشود. اما روزنامه «اعتماد» در گزارشی در تیرماه نوشت در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳، دستکم ۸۵ زنکشی ثبت شده و تنها در یک ماه، ۱۶ مورد گزارش شده است.
در ماجرای تعدادی از قتلهای اخیر که توسط دو مرد وکیل صورت گرفته بود، این امر اثبات میشود که که خشونت خانگی در همه اقشار جامعه وجود دارد و محدود به گروه خاصی نیست.
و البته مردانی که مدعیان حقوق زنان هستند و در فضای مجازی مردان نیک صفت و قائل به حقوق زنان جلوه میکنند و تبریک گویندگان روز زن هستند، خود انواع خشونت را در برخورد با زنان اطرافشان بکار میگیرند و حتی برایشان حقی را هم متصور نیستند.
ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، زنان را در شرایطی قرار داده که نتوانند و یا نخواهند خشونت موجود را ابراز و درخواست کمک کنند. حمایت نشدن از سوی اطرافیان، نبود ارگان و سازمان حامی زنان، ترس از انگ و برچسبهای اجتماعی و ناآگاهی از حقوق و نحوه احقاق آن زنان را در شرایط نامناسبی گذاشته تا نتوانند خشونت را گزارش دهند.
در گذشته کشته شدن زنان در برخی مناطق بیشتر بود و این ذهنیت را ایجاد کرده بود که برخی شهرها و مناطق به دلیل فرهنگ حاکم یا زندگی قبیلهای، عشیرهای و سنتی آمار زن کشی بالاست اما امروزه در جای جای ایران شاهد رخ دادن این رویداد بودهایم چنان که اسماعیل شمس تاریخ نگار کرد در یادداشتی که در این باره نوشته، معتقد است: زن کشی به مثابه یک فرهنگ نادرست و خشن در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان هیچ تفاوتی با زن کشی در تهران و اصفهان و مشهد ندارد. نمیتوان اولی را به فرهنگ عقب افتاده آن مناطق منسوب کرد و دومی را به اختلافات خانوادگی تقلیل داد و در بستر مدرن تحلیل کرد.
بر اساس قوانین، پدر ولی دم محسوب می شود و در صورت قتل فرزند، مشمول قصاص نمی شود؛ اطلاع مردان از این حمایت قانونی موجب شده به راحتی دست به قتل بزنند چراکه در بدبینانه ترین حالت نهایتا مجبور به تحمل چند سال حبس میشوند اما به اعتقاد خود، بعد از آن در آزادی و درحالیکه لکه ننگی را از زندگی خود پاک کردهاند، زندگی خواهند کرد.
آنچه روان انسان را می آزارد و تحمل فاجعه را سخت تر میکند، نوشتن نام قاتل بر آگهی ترحیم مقتولان به عنوان صاحب عزاست که همچنان مالک و دارنده مقتول و البته قابل احترام تصور میشود.
سازش و تن دادن به خواستههای مردان و کنار آمدن با محدودیتها از سوی زنان به منظور حفظ جان، حفظ آبرو، به خطر افتادن آینده فرزندان و … نوعی از خشونت روانی است که بر زنان تحمیل میشود.
بی تفاوتی مسئولان در برابر این مسئله مهم و تلاش برای پنهان کردن این اخبار و رسانهای نکردن احکام صادره برای قاتلین و نبود تناسب میان جرم و مجازات بر سختی تحمل این جنایات میافزاید.
مجازات قاتل گرچه عامل از بین برنده این نوع خشونت نیست اما میتواند در کاهش آن اثرگذار باشد و احترام به حقوق زنان به عنوان نیمی از جامعه تلقی میشود. / سرگل آرش
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰