ناموس؛ تعبیری که قبح قتل را از بین می برد

به گزارش کردنامه، در ماههای اخیر موارد زیادی از قتل ناموسی در کشور و بویژه در استان کردستان مشاهده شد به همین دلیل کردنامه مصاحبهای با بیان عزیزی، پژوهشگر و فعال حوزه زنان انجام داده که در ادامه میخوانید.
کردنامه: قتل ناموسی به عنوان یکی از مصادیق خشونت علیە زنان اخیرا در ایران و بویژه در کردستان به میزان زیادی مشاهده میشود، آیا قتلهای ناموسی در سایر کشورها هم ملاحظه می شود و نحوه بروز آن با کشور ما چە تفاوتی دارد؟
ازقتل ناموسی کە حرف میزنیم باید از پیراهن غرق در خون سارینا و تن کبود و نحیف هوژان، از بدنِ سرگل کە مثلە شدە بود، ازگلولەهایی کە جمجمە وفا را متلاشی کردە بود، از سر جداشدە از تنِ زعفران و از پاهایِ شکستە و همزمان طناب دورِ گردنِ لیلا و تمام زنانی حرف بزنیم کە قاتلانشان هم اکنون در میان ما زندگی میکنند. بە صف نان میروند و سر کار هستند و شاید هم منتظرِ یک احضاریە دادگاه کە یاد آوری کند، خواهر، همسر و یا دخترشان را کشتەاند.
افزایش خشونت علیه زنان که قتلهای ناموسی و خودکشیهای اجباری یکی از مصادیق آن است، مختص به کردستان یا ایران نیست، در ماههای اخیر هم با شیوعِ کرونا و همزیستی فرد سرزنشگر، خشونتگر و سرکوبگر در کنار قربانی، شاهد روند افزایشی این خشونتها در جهان هستیم. قتل ناموسی و آنچه به نام honor killing شناخته میشود و در مباحث حقوق بشر، سازمان ملل و دیگر مباحث حقوقی و اجتماعی نیز جای دارد، خود ذیل یک مجموعه بزرگتر به نام femicide یا کشتار زنان قرار میگیرد. قتلی که در آن، مقتول یک زن است، محور آن بر مبنای جنسیت قرار میگیرد و با عوامل مختلفی ارتباط دارد. در واقع هر زمان که از قتل ناموسی صحبت میکنیم، میبایست به ارتباط معنادار و درهم تنیده چند شاخص مهم ازجمله تداوم و اثرگذاری فرهنگ و سنت مردسالار در کنار رشد ناموزون تکنولوژی و انگارههای مدرن، وجود قوانین نابرابر در حیات حقوقی، زیست سیاسی، توسعه نیافتگی و فقر مالی و فرهنگی، فقدان قوانین حمایتی، ضعف نهادهای مدنی و انجمنهای حامی حقوق زنان، عدم وجود عدالت جنسیتی و بسیاری از موارد دیگر توجە کنیم. تفاوت عمدە وقوع قتلهای ناموسی در سایر کشورهایی کە مبنای حقوقی برابر بین زن و مرد وجود دارد با ایران و یا کشورهایی کە کمترین میزان فرادستی مردان و فرودستی زنان را داراست در سە سطح نمود عینی پیدا میکند. نخست رویکرد قانون کە منجر بە تنگناهای قانونی پیشگیرانە قبل از وقوع جرم و قتل ناموسی میشود. مادههای قانونی که زن را در تملک مرد قرار میدهد و در صورت وقوع قتل توسط پدر، برادر یا همسر او را از قصاص مبرا میکند و همچنین قاتل برادر و همسر را هم مشمول تخفیف مجازات میکند، مادە ۶٣٠ و همچنین تبصرە ٢ مادە ٢٩۵، مادە ٢٢٠، مادە ٢٢۶، مادە ٢٢و دیگر مواد قانونی کە زن را “مهدور الدم ” می داند یا برای قاتل مرد مجازات متناسب با جرم را در نظر نگرفتە است.
دومین سطح در هنگام وقوع قتل، ناموسی است که مواد قانونی فوق راه را برای گریز قانونی قاتل و فرار و عدم مجازات مرتکبین قتل ناموسی باز میگذارد و همچنین راه را بر انواع داوری اخلاقی در مورد مقتول باز می گذارد و همین تعبیر “ناموس” کە بە دنبال کلمە قتل میآید قسمتی از قبح جنایت را در فضای عمومی و حلقەهای ارتباطی مقتول میشوید و از بین میبرد. دیگر زنانی کە این سطح را میبینییند بە صورت نمادین مشاهدە گر شکستن قواعد تعیین شدە توسط مردان هستند و میدانند تعدادی از انگها پس از کشتە شدن زنان بە آنها چسباندە میشود.
سومین تفاوت در موقعیت پسا قتل است؛ بعد از قتل ناموسی با وجود جنازه مقتول کە زن است، حق خونخواهی و حق شکایت آنچنانی برای مادر و بستگان زن وجود ندارد و بعد از وقوع جرم هیچ ساز و کاری برای جبران خسارات به مادر یا فرزند زن یا بستگان مقتول اجرا نخواهد شد و عدالت ترمیمی در کار نیست. در واقع هیچ تناسبی میان شدت جرم و دایرە تاثیرگذاری با مجازات و عدالت ترمیمی وجود ندارد. همچنین در خصوص “خشونت نمادین ” کە بندە سالها قبل در یک پژوهش میدانی بە اجزا و موارد عینی آن پرداختەام، هر خبر و هر اطلاع رسانی دربارە کشتە شدن زنان، بە اضطراب و ناامنی و عدم اطمینان بە خونخواهی زنان در جامعە ما دامن میزند و زنان تصور میکنند هر کنش انها مورد داوری و مجازات قرار میگیرد و بە شدت از لحاظ روحی روانی آزار میبینند. این تفاوت ما با دیگر نقاط جهان است.
کردنامه: آیا خشونت علیە زنان و قتل ناموسی نوعی آسیب اجتماعی تلقی میشود و اگر چنین است، نهادهای حمایتی دولتی در کشور چگونە با این آسیب مواجە میشوند و آیا حمایتی از قربانیان صورت میگیرد؟
بلە قتلهای ناموسی بە مثابە آسیب اجتماعی در نظر گرفتە میشود. این پدیده شامل کلیه سطوح خشونت و در نهایت بالاترین سطح خشونت، یعنی «قتل» است. پدیده قتلهای ناموسی تحریک کننده احساسات جامعه و نقض کننده سلامت اجتماعی است و غالباً منجر به تشدید خشونت و پیامدهای منفی فرهنگی در جامعه میشود که روح جامعه را میآزارد و بدین ترتیب سلامت، بهزیستی و صلح اجتماعی را کاهش میدهد. این پدیده همیشه مورد توجه سیستماتیک قرار نگرفته است. آسیبهای اجتماعی که به تعبیر بعضی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی، بازارهای سرمایەداری و نابرابری هستند، درتمام جوامع وجود دارند و تاثیرات خود را بە اشکال مختلف میگذارند. اما آن چه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن است. در مورد قتلهای ناموسی این نگرش مهم است کە این آسیبها چرا به وجود آمدهاند؟ آیا میتوان قتل ناموسی را بە مثابە یک آسیب در جامعه کاهش داد؟ پاسخ به این پرسش ها مستلزم شناخت نظریههای مختلف جامعه شناسی و روان شناسی است که هر کدام سعی در تبیین مسائل، آسیبها وبحرانهای اجتماعی از نظرگاههای مختلف دارند و در همان حال این دیدگاهها متاثر از باورهای سیاسی و اقتصادی و دینی هر جامعه است. ما فراموش نمیکنیم که «ناموس» تنها یک استعاره یا لغت و واژه نیست بلکه ناموس یک سیستم معنایی، قانونی، تاریخی، روانی و اجتماعی است و سالیان طولانی است کە در زندگی زنان ما جاری و دارای کدها و کارکردهای قوی و مشخصی است و هرگونە درهم شکستن این سیستم مجازاتهای سنگینی را بە دنبال دارد.
کردنامه: کردستان هموارە یکی از استانهایی بودە کە بیشترین آمار قتلهای ناموسی را دارد، آیا آماری از این قتلها در استان وجود دارد؟ کدام شهرستان بیشترین آمار را داشتە و دلایل عمدە شمار زیاد این نوع قتل در استان چیست؟
مساله زنان در ایران فراتر از تفاوت جنسیتی و نابرابری جنسیتی است و ما امروز شاهد یک نوع ستمگری جنسیتی هستیم که ریشه آن در الگوهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. طبق آمار سازمانهای بین المللی و سیستم قضائی، پزشکی قانونی، کمیسیون امور بانوان و آمارهای بهزیستی و سایر سازمان و ارگانهای مرتبط با این قضیه در ایران، در بررسی قتلهای ناموسی مشخص میشود کە در دو سوم از تمام قتلهای ناموسی که اتفاق میافتد، قاتل عضوی از افراد خانواده هست و ممکن است که عضو نسبی یا سببی باشد، ولی به هر حال قاتل همان کسی است که در کنار مقتول بوده یا رابطه خونی و قانونی با مقتول دارد و در واقع بیشترین میزان تماس و دسترسی را داشتە است. نهادهای درگیر این آسیب اجتماعی و بارزتر از همە آنها اورژانس اجتماعی و پزشکی قانونی هستند. رویکردهای قبل از وقوع قتل ناموسی مربوط بە اورژانس اجتماعی است کە زنان و کودکان تحت خشونتهای مختلف خانگی و اجتماعی میتوانند با آن تماس برقرار کنند. در طی پژوهشهای میدانی در سالهای ١٣٩٧و ۱۳۹۸ و ١٣٩٩و تماس مستقیم با این ارگان وابستە بە سازمان بهزیستی متوجە میشویم کە میزان بودجە، نیروهای اجرائی و دایرە اختیارات این ارگان بە شدت ناکافی است و ماحصل آن کە شامل وجود خانەهای امن، دسترسی بە وکیل قانونی و پزشک و خدمات بهداشتی است، بامیزان وقوع آسیب اجتماعی تناسبی ندارد. همچنین در خصوص وقوع قتلهای ناموسی، در چندین پروندە، مقتول پیش از این بارها ضرب و شتم و تهدید بە قتل و خشونتهای جنسی و روانی را گزارش کردە است، اما متاسفانە بە همان دایرە خشونت و خانە کە محل اصلی وقوع جرم است باز میگردد، بدون پشتوانە قانونی، اجتماعی و اقتصادی کە بەشدت برای زن در معرض خشونت لازم است و در دفعات بعد و سطوح بالاتر، خشونت منجر بە قتل ناموسی یا خودکشیهای اجباری میشود.
کردنامه: آیا توسعە نیافتگی، محرومیت اقتصادی و شرایط اجتماعی استان میتواند بر آمار بالای قتلهای ناموسی در کردستان تاثیر داشتە باشد؟
استانهای خوزستان، کردستان، ایلام، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان غربی و اردبیل به ترتیب بالاترین آمار قتلهای ناموسی را در ایران دارند. بررسی آمارهای سال ١٣٩۵ تاکنون این ارقام را در اختیار ما قرار میدهد. من بە شخصە بارها مورد اتهام قرار گرفتەام کە مسالە قتل و خشونتهای ناموسی را بە یک اتنیک ، زبان و جغرافیای خاص ربط دادەام. در حالی کە فکر میکنم با پاک کردن صورت مسالە، ما راه بە جایی نخواهیم برد. نگرش “اینترسکشنالیتی” معتقد است در بررسی علل فرودستی و خشونتهای مختلف علیە زنان ما باید بە “سرکوبهای در هم آمیختە overlapping oppressions ” و “سرکوبهای در هم تنیدە interlocking oppressions ” توجە کنیم. علاوە بر جنسیت، طبقە ، قوم و ملت، نژاد و همچنین دین و مذهب نیز قدرت بالایی دارند کە در هم تنیدەاند و قادر بە تاثیرگذاری عمیق و تغییر زندگی زنان هستند. ستم موجود بر زنان تنها یک عامل ندارد و روابط قدرت کارکردهای مختلفی را در هویت زنان ایفا میکنند. در بررسی مولفەهای مشترک این استانها متوجە میشویم کە همگی دارای نرخ بالای بیکاری، عدم توسعه همگون، آمار بالای ترک تحصیل دختران، آمار رو به رشد مصرف مواد مخدر، آمار بالای کودک همسری، محرومیت اقتصادی، وجود بافت روستایی و عشایری در این استانها و همچنین استقرار در نوار مرزی هستند. در مورد مناطق کوردنشین مطالب بسیاری میتوان گفت، اما به طور مختصر به دو نکته اشاره میکنم، نکته اول اینکه در حال حاضر در جوامع کردستان با نوع خاصی از پدر سالاری جدید (نئوپاترنالیست) روبهرو هستیم. سنتهایی که از گذشته وجود داشته و مبتنی بر حفظ قدرت مردان در خانواده است و ریشههای تاریخی دارد. در پدرسالاری جدید کە نوعی شکل بندی اجتمای است، رابطه پدرانه بین حاکم و مردم که شکل قدرت عمودی است از بالا به پایین اعمال میشود و سنتهای جامعه آنها را تقویت می کند. این وضعیت در پدرسالاری جدید نیز با وام گرفتن برخی از نمودهای مدرنیته و دنیای جدید، به نوعی تقویت نیز شده است. همچنان کە با آمار بالای دختران و زنانی که بە دانشگاه میروند و در جامعه حضور دارند روبرو هستیم، نسل جدیدی از زنان که به موبایل و تمامی شبکەهای مجازی دسترسی دارند، در این محیطها زندگی موازی دارند و میتوانند فرم و استایل جدید خانواده و زندگی دیگر زنان را ببینند، اما در همان حال این زنان تحت سلطە قواعد سنتی هستند. در آخر آنچه از ترکیب سنتهای به ارث رسیده به اضافه قواعد مدرن حاصل میشود، چیزی است که باز در برآیند کلی مصلحت نظام پدرسالارانه است که مصادره به مطلوب میشود یعنی در جهت حفظ و بقای همان پدر سالاریهایی که از چند دهە قبل هم بوده، دوباره خشونت تثبیت میشود و با روند رو بە رشد خودکشی و قتلهای ناموسی روبرو میشویم. نکتە دیگر قابل توجە این است کە زمانی کە به جغرافیای قتل ناموسی نگاه میکنیم میبینیم که بیکاری مردان هم بر وقوع این قتلها بسیار تأثیرگذار است. از منظر اقتصادی میتوان به دو نکته اشاره کرد، اول وابستگی اقتصادی خود زنان به مردان است به دلیل اینکه کە بسیاری از زنان بە دلیل تبعیض جنسیتی و توسعە نیافتگی این مناطق، استقلال مالی ندارند و ما همچنانکە بیان شدە است صورت زنانە فقر را بە وضوح میبینیم. استقلال مالی فقط مساله کسب درآمد و پول نیست بلکه شامل تمام آن ساعتهایی هم میشود که زن را از دسترس فرد خشن و شکاک خانواده دور میکند و به او یک هویت انسانی میدهد. این زن که سرپرست خانواده است و مسئولیت هزینههای خانواده را برعهده دارد و یا مستقل و مجرد است و یا به عنوان کسی که چرخ اقتصادی خانواده توسط او میچرخد، یک نوع اقتدار نمادین و هویت هم پیدا میکند، وقتی این عامل قطع میشود و وابستگی اقتصادی زن به مرد بیشتر میشود به همان نسبت تسلط و اقتدار مردانە نیز هم بیشتر میشود. بررسی پروندههای مربوط بە چند قتل ناموسی اخیر نشان میدهد مردانی که از لحاظ اقتصادی جایگاه ضعیف و شکنندەای داشتند، این جایگاه ضعیف اقتصادی را با تسلط روحی و روانی و جسمی بر زن جبران میکردند. در واقع تعبیر ناموس و پاسداشت ناموس تبدیل بە مهمترین پایگاه زیست اجتماعی آنان میشود و با تمام قوا ولو کشتار زنان از آن محافظت میکنند. فشار روانی که به عنوان نمود و کارکرد نقش مردانه بر دوش آنهاست، بر اثر بیکاری چندین برابر میشود، خشم فرو خورده و عصبانیت و اضطرابی که مرد دارد، همراه با هیاهوی اجتماعی و فشار قومی برای مجازات زنی کە از سیستم ناموس تخطی کردە است باعث میشود که بتواند به زن حمله کند و زن در اینجا بار دیگر قربانی همان عامل اقتصادی و عوامل سیاسی میشود. در صحنە قتل هم، مرد تمام نقشها را برعهده دارد؛ مرد همزمان نقش قاتل، نقش شاهد، نقش دادستان و نقش وکیل مدافع را بر عهدە دارد و زن تحت لفظ مهدورالدم به عنوان کسی که قتلش واجب است، شناخته میشود و لاغیر.
کردنامه: نقش مردم و جامعە مدنی و بویژە زنان در راستای کاهش این آسیب چیست و چگونە میتوانیم شاهد کاهش و یا از بین رفتن این قتلها باشیم؟
در مورد خود زنان من میتوانم بە صورت بسیار کلی بە دو عامل اشارە کنم. نخست سلطه پذیری زنان و سیستم مرد سالار کە سابقه ریشهای و تاریخی در فرهنگ دارد. من عرض کردم که ناموس تنها یک واژه نیست، ناموس یک عامل نگهدارنده نظم اجتماعی است، یک همبستگی گروهی ایجاد میکند که از نظام خویشاوندی آمده که قبلاً بر پایە روابط قبیلهای بنیان گذاری شدە و ثبات داشته است. عامل فرهنگی همانند یک زنجیر تمام حلقههای زنان، مردان و خانواده را به هم وصل میکند. در عامل فرهنگی وقوع قتل ناموسی ما شاهد هستیم که قاتل نه تنها پدر، برادر، شوهر و یا نامزد است بلکه گاهی حتی پسرعمو و پسر دایی و افراد ذکور فامیل گسترده را هم داریم که خود را مسئول حفظ سیستم ناموس و کشتن زنان میدانند و به خود حق می دهند که بخواهند زنی را که از سیستم تخطی کرده با تنبیه و مجازات کشتن از میان بردارند. در این میان کم نیستند زنانی کە این قتل را بەحق میدانند، پس از قتل همچنان بە شایعات دامن میزنند و خود در تشدید کدهای ناموس نقش دارند. این نکته هم مهم است کە خبر و اطلاع رسانی دربارە وقوع قتلهای ناموسی، باعث یک نوع خشونت نمادین در سایر مناطق میشود یعنی هر بار که قتل ناموسی در یک منطقه اتفاق افتاده و خبر آن در ابعاد بسیار وسیع منتشر شده، خود زنان سختگیرانەتر رفتار کردەاند. در واقع شنیدن خبر قتل ناموسی یک نوع خشونت مجدد است و بازنمایی خشونت را به همراه دارد. بسیاری از زنان از ترس اینکه قربانی بعدی نباشند، به همان حلقه ناموس و پذیرش سلطه مردانه تن میدهند. فرهنگ سلطەپذیری تجدید قوا می یابد و سیستم مردسالار تقویت می شود.
دوم اینکە مفهومی داریم که در جامعه شناسی و روانشناسی به کار میرود و به عنوان خود طردی شناختە میشود. در این مورد زن، خود درونی را طرد میکند و در دایره قواعدی که توسط یک سیستم بالاتر برایش تصویب شده، قرار میگیرد. با وجود اینکه گاهی اجبار بیرونی برای رعایت این قواعد وجود ندارد اما خود زن این قواعد را بە شدت رعایت میکند و بسیاری از آرزوها و خواستههای خود و حتی بسیاری از جنبههای متفاوت جنسیتی و زیستی خود را طرد و نفی میکند. بسیاری از زنان ما به خاطر کار کردن و اشتغال و حضوری که قرار است در جامعه داشته باشند، تن به تحقیرها و هتاکیها و خشونتهای بی شماری در داخل خانواده خود میدهند تا بتوانند در جامعه حضور داشته باشند یا بخواهند نقش مادرانگی یا زنانگی مستقل خود را ایفا کنند. شما تصور کنید وقتی چنین خود طردی وسیعی را داریم انتظار مردان هم بالاتر میرود یعنی به این صورت نیست که خود طردی از طرف زنان اتفاق افتد و در مقابل مردان در یک سطح و مانند دو کفه ترازو قرار بگیرند بلکه ما این خود طردی را بە شکل مداوم میبینیم که از طرف زنان عمیقتر میشود و از طرف مردان انتظار بسیار بالاتر میرود. به عنوان مثال در مورد قتل اخیری که در مهر ماه در کردستان اتفاق افتاد، برادری هر دو خواهر خود را به قتل رساند، خواسته یکی از خواهران تنها ازدواج با پسر مورد علاقه خود بود، این دختر هنوز مرتکب عملی که از لحاظ دید ناموسی گناه یا اشتباه باشد، نشده بود و فقط به پسری علاقهمند شده بود و همین مساله باعث قتل این دختر شد. تصور کنید که خود طردی اتفاق میافتد، ولی از طرف دیگر انتظاری که سیستم ناموس یا قاتل دارد بسیار بیشتر از همان خود طردی است. از یک سو عقب نشینی زنانه و قرار گرفتن در دایره خواستههای مردان و از سوی دیگر عدم دریافت پاسخ مناسب از سوی مردان؛ به همین دلیل است که میبینیم آمارهای قتلهای ناموسی بالا میرود و ما در یک نقطه متوقف نمیشویم که فکر کنیم آمار کماکان در جای خود باقی است و یا دلخوش باشیم کە امسال آمار پایینتری نسبت به سال قبل داریم. در حالی که خویشتنداری یا تن سپردن بە قواعد و نُرمهای مبتنی بر جنسیت از سوی زنان رعایت میشود، ولی از جبهە مقابل (مردان) جوابی دادە نمیشود. از طرف دیگر برخلاف تصور ما، ایجاد کمپینهای مختلف، فعلیتهای فردی و گروهی، پروژەهای مختلف از طرف سمنها، انتشار بیانیە و حتی تحصن ( اگر شکل بگیرد) در یک مقیاس کوچک و با مشارکت گروهی از فعالان، کنشگران، متخصصان و یا علاقەمندان دارای انعکاس و بازتاب اجتماعی، مجازی و ژورنالیستی خواهد بود. هزاران زنی کە در حاشیەهای شهری، روستاها، در خانوادەهای دارای سرپرست معتاد، سرکوبگر و خشونت طلب زندگی می کنند، زنانی کە دارای سواد کافی خواندن و نوشتن نیستند، بە خدمات حقوقی و بهداشتی دسترسی ندارند، همە از این خواستەها و فعالیتها بی خبر هستند و اتفاقا همانهایی هستند کە دارای بالاترین درجە ریسک پذیری وقوع خشونتهای شدید و حتی قتلهای ناموسی هستند. گاهی در گروه زنان فرهیختە همین اجتماع شاهد هستیم کە پذیرش سلطە و اقتدار مردانە در حد بالایی دیدە میشود و مکانیسم خودطردی هم فعال است. ما برای کاهش این آسیب اجتماعی در سە سطح و برنامە کوتاه مدت
(شناسایی سریع زنان در معرض خطر، ارائە خدمات روانی، پزشکی، اجتماعی و قانونی بە آنان)، میان مدت (ایجاد خانەهای امن، مراکز نگهداری خصوصی از زنان خشونت دیدە، ایجاد پایگاه اقتصادی و اجتماعی) و همچنین استراتژیهای بلند مدت (تغییر قوانین زن ستیز، تغییر نگرشها و باورهای فرهنگی و اجتماعی، توقف فرودستی زنان) باید دارای دستورالعملهای منسجم و گستردە باشیم. با ایجاد هیچ کمپین و فعالیت مجازی کە تنها در حد صدور یک بیانە بدون کار و پلاتفرم اجرائی باقی میماند با شماری امضا، پدر، برادر و همسرقاتل، فردا صبح یا نیمە شب چاقو، طناب دار و اسلحەای را کە برای کشتن “زن مهدورالدم” آمادە و مهیا کردە است، کنار نمیگذارد. تجربە دە سال کار میدانی بندە، متاسفانە چنین واقعیتی را نشان دادە است.
کردنامه: عمدە زنان قربانی خشونت از نحوە برخورد با عاملان خشونت ناراضی هستند، آیا می توان آن را نشان دهندە ضعف قانون دانست؟
ببینید عاملان خشونت یعنی همین سەگانە پدر- برادر- همسر، از همین مجراهای قانونی و مادەها و تبصرەها عبور میکنند و موفق میشوند بە چرخە خانوادە و اجتماع بازگردند. در پاسخ های قبلی اشارە کردم کە زنان قربانی ضعف قانون، فربگی عرف و فرهنگ زن ستیز و جامعە خشونت طلب و عدم برابری و توسعە یافتگی اجتماع هستند. اما باید ببینیم کە نە زن مقتول کە دیگر در این مکان – زمان حضور ندارد، بلکە زنان دیگری کە تجربە انواع خشونت را داشتە و دارند، مشاهداتشان از مردان عامل خشونت چیست؟ تجربه زیستنی مردان در گروههای مختلف و تعلق خاطر بە آنها همزمان کە بە آنها قدرت میبخشد و هویت آنها را تعیین میکند، بە آنها قانون خاصی را هم دیکتە می کند. این گروه، همان روستایی هستند که مرد در آن زندگی میکند و یا شامل افراد محل کار، محلە، همسایگان و دایره بستگان و اقوام میشود. این گروهها، هم از آن مرد حمایت میکنند و هم بر رفتار مرد ناظر هستند. وقتی گفتههای قاتلین بعد از قتل را بررسی میکنیم میبینیم که در بیشتر موارد قاتل، قتل را به خاطر گروه انجام داده، یعنی قتل را به خاطر جامعه انجام داده و خواسته به این صورت نشان دهد که کماکان مردی غیرتمند است و هیچ نوعی از ننگ و بدنامی را نمیپذیرد و در مقابل یک شخص بیرونی که ناموس دزدی کرده یا گناهی که ممکن است از طرف زن صورت گرفته باشد و به خاطر عملی که ننگ آور بوده و به خاطر مقبولیت اجتماعی، این قتل را انجام میدهد و دست خود را به خون زنی آغشتە میکند که در بسیاری از موارد از اعضای خانواده خودش است. حس مالکیت بسیار شدیدی که از طرف مردان بر زنان وجود دارد، باعث میشود که این باور نهادینە شود که باید در هر صورتی از این ملک و ناموس دفاع کرد و ارزش مرد در آن گروه اجتماعی، به همین نگهداری و مراقبت از ملک خود است. به همین دلیل است که در قتلهای ناموسی برای کسب رضایت از گروه و کسب منزلت و شأن اجتماعی، مرد این قتل را انجام میدهد چون در اینجا زن یک ارزش و کالای ارزشمند است و این ارزش باید در داخل آن ساخت خانواده و اجتماع باقی بماند و هر نوع گریز از این ارزش چه توسط زن اتفاق افتادە باشد، چه توسط مرد یا عامل بیرونی انجام گرفته باشد، باید بلافاصله با مجازات پاسخ دادە میشود. در مساله زعفران، پدر جسد دختر را در میدان ده رها میکند تا همە آن را ببینند، در قتل سرگل، هفتە قبل، تصاویر جسد برای اهالی روستا ارسال می شود تا شاهد پاک شدن لکە ننگ باشند، در تمام موارد مشابە، تن قربانی، بدن بی جان او غرق در خون یا سرد و کبود شدە، شهادت میدهد کە قربانی بە مثابە “ارباب” او را بە قتل رساندە است. زنانی کە این صحنەها را مشاهدە میکنند، در یک اجتماع تا پیش از این با مقتول زندگی کردە و او را بە نام میشناختند و از جنس او هستند، میبینند کە قاتل بازگشتە است. قاتل این قتل را به خاطر کسب رضایت گروه و «حرف مردم» انجام میدهد و نکته بسیار مهم این است که بعد از قتل، قاتلین سربلند بیرون میآیند و حتی مورد استقبال “ناموس پرستان” قرار میگیرند. منزلت اجتماعی بە جای طرد اجتماعی، در حالی کە برای زنان این قواعد کاملا برعکس است.
کردنامه: با توجه به تجربههای متفاوتی که دارید، علاوه بر قتلهای ناموسی که امروز زنان و دختران را تهدید میکند، چه خطر دیگری در خانوادهها از سوی نزدیکان برای دختران و زنان خطر آفرین است و به زندگی آنان آسیب وارد میکند؟
از جمله مسایلی که این زنان و دختران با آن رو به رو هستند، تهدید به قتل ناموسی است. در واقع مرد افراد خانواده خود، دختر و خواهر و بستگان و همسر خود را تهدید به قتل میکند. بسیاری از زنان در گزارشات و فرمهای نظرسنجی و مصاحبههای عمیقی که داشتەایم این مورد را بیان کردەاند کە بارها تهدید به قتل ناموسی شدند و این تهدید یک تهدید کاملاً فیزیکی و بسیار خشن است. یعنی از گذاشتن چاقو زیر گلوی زنان و ایجاد خراش و خونریزی تا کتک زدن به قصد کشت یا حتی حفر کردن قبر در حیاط منزل یا مکان خارج از شهری که زن را در آن قرار میدهند، ولی گِل نمیریزند و تنها زن را تهدید به قتل میکنند. بنابراین این تهدید به قتل ها تنها به صورت لفظی و شفاهی نیست. زنان در حد خشونتهای شفاهی هم بارها و بارها تهدید میشوند که اگر خلاف عفت تعریف شده، خلاف مناسبات آبروداری و کدهای سیستم ناموس، کاری توسط آنان انجام شود حتماً با مجازات سروکار خواهند داشت و مجازات شامل مرگ است. یعنی تهدید به قتل ناموسی را هم داریم که بە عنوان یک مکانیسم قدرتمند امنیت روانی و اعتماد به نفس زن را از بین میبرد و باعث اضطراب و استرس بسیار شدیدی میشود. به عنوان مثال مادری از همسر معتادش جدا شده بود و دو فرزند داشت، این زن توسط برادر و پدر خود به خارج از شهر بُرده شده بود و روی او نفت ریخته بودند و حتی قسمتهایی از بدن او را آتش زده بودند و سپس او را به منزل برگردانده بودند. فقط به این دلیل که مراقب عفت خانوادە باشد و در مقابل خواستگاری که قصد ازدواج با این زن را داشت، این واکنش انجام شده بود. با این شکل از خشونت هم مواجه هستیم که برگرفته از همان مقوله پر از ترس و عذاب قتل ناموسی است. سیستم ناموس بە شکل مداوم در حال بازتولید خود و ابداع شکلهای مختلف خشونت است. / گفتگو : سرگل آرش
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰