تاریخ انتشار : سه شنبه 2 آبان 1402 - 8:05
کد خبر : 3433

در مدرسه روزنامه نگاری مدنی کردنامه بخوانید (4):

نقش های کنشگران مدنی

نقش های کنشگران مدنی
کنشگران مدنی برای موفقیت در ایجاد تغییر اجتماعی، باید چهار نقش مهم و اساسی را ایفاء کنند: نقش شهروند مسئول و متعهد، نقش شورشی، نقش کارگزار تغییر و نقش مصلح اجتماعی.

همه مانقش های متفاوتی را در زیست اجتماعی و سیاسی خود ایفاء می کنیم. گاه به تغییر نقش هایمان آگاهیم و گاه به آن ها آگاه نیستیم. ضروری است کنشگران درباره نقش های خود و سازمان هایشان در فعالیت های مدنی و جنبش های اجتماعی بزرگ تر آگاهی داشته باشند. کنشگران مدنی برای موفقیت در ایجاد تغییر اجتماعی، باید چهار نقش مهم و اساسی را ایفاء کنند: نقش شهروند مسئول و متعهد، نقش شورشی، نقش کارگزار تغییر و نقش مصلح اجتماعی. هر نقشی هدف ها، سبک ها، مهارت ها و الزام های متفاوتی را به دنبال دارد و می تواند به شکل مؤثر و غیرمؤثری ایفاء شود.

کنشگران مدنی نیاز دارند که مردم به آنها به چشم شهروندان مسئول بنگرند. برای به ثمررسیدن و موفقیت جنبش ها، کنشگران باید نزد بیشتر شهروندان عادی احترام و در نهایت مقبولیت به دست آورند. در نتیجه کنشگران در نقش شهروند باید به اصول اساسی، ارزش ها و نمادهای جامعه خوب و مقبول عموم مردم «آری» بگویند. هم زمان کنشگران مدنی باید در نقش شورشیانی باشند که با صدای بلند «نه» می گویند و علیه شرایط اجتماعی و نقض ارزش ها اعتراض می کنند. هم چنین کنشگران مدنی باید نقش کارگزاران تغییر را بر عهده بگیرند؛ کسانی که برای آموزش و مشارکت دهی عموم مردم فعالیت می کنند تا به طور فعال و مؤثر به مخالفت با سیاست های موجود بپردازند و در جست وجوی راه حل های مثبت و سازنده باشند. سرانجام، کنشگران باید به مثابۀ مصلح اجتماعی با ساختارهای سیاسی، اجتماعی، رسمی و غیررسمی کار کنند و راه حل های خود را در بطن قانون ها و مقررات جدید و هم چنین سیاست ها و رویه های عمومی و خصوصی وارد کنند. آنها سپس باید تلاش کنند این راه حل ها به مثابۀ دانش جدید و مرسوم در جامعه پذیرفته شوند.

اهمیت این چهار نقش

کنشگران و سازمان های مدنی و جنبش های اجتماعی باید درک کنند فعالیت های مدنی و جنبش های اجتماعی به چهار نقش نیاز دارند و مشارکت کنندگان و سازمان هایشان می توانند بسته به ساختار و نیازهای مدنی خود، برای انتخاب نقش تصمیم گیری کنند.

علاوه بر این ضروری است که روش های مؤثر ایفای نقش را از روش های غیرمؤثر تمایز دهند. این امر اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا بسیاری از روش های غیرمؤثر اجرای نقش ها به مثابۀ رفتار عادی و قابل قبول جنبش های اجتماعی پذیرفته شده اند. مدل چهار نقش، الگو و پایه ای برای کنشگران فراهم می کند تا نقش های مناسب را انتخاب و رفتارها را ارزیابی کنند و دیگر کنشگران و سازمان ها درباره عملکردشان پاسخگو باشند.

درک درست نیاز مدنی وجنبش اجتماعی برای ایفای مؤثر همه نقش های چهارگانه می تواند به کاهش مناقشه ها و ترویج همکاری میان گروه های مختلف کنشگران و سازمان ها کمک کند. کنشگران ایفاگر نقش شورشی یا مصلح اجتماعی اغلب از یکدیگر متنفرند. هریک از آنها فکر می کنند فقط روش آنها از نظر سیاسی صحیح است و دیگران با ایفای نقش های دیگر موفقیت مدنی یا جنبش را کم اهمیت می پندارند. با وجود این، وقتی کنشگران دریابند، موفقیت جنبش آنها به هر چهار نقش نیاز دارد، راحت تر یکدیگر را می پذیرند و از یکدیگر حمایت و با هم همکاری می کنند.

ایفای مؤثر چهار نقش

برای ایفای مؤثر چهار نقش، لازم است کنشگران مدنی و جنبش های اجتماعی مطابق ارزش های دموکراتیک و انسانی جامعه عمل کنند. آنها هم چنین باید سازگار و همسو با هدف های بلندمدت جنبش های اجتماعی و چشم انداز یک جامعه خوب حرکت کنند. علاوه بر این راهبرد، هر نقشی با دیگری متفاوت است و با ویژگی های خاصی تعریف می شود که در قسمت های بعدی آن ها را شرح خواهیم داد.

بیشتر ما ایرانی ها ادعای میهن پرستی و وطن دوستی داریم و به ارزش ها و سنت های ایرانی اعتقاد داریم. گرچه بیشتر مردم از سیاستمداران، دیوان سالاری دولتی و نخبگان سیاسی و اقتصادی صاحب قدرت ناامید شده اند، معمولاً در اغلب مسائل اساسی مانند منافع و امنیت ملی حمایت خود را بروز می دهند. برای آنکه شهروندان صدای جنبش های اجتماعی را بشنوند، لازم است بیشتر شهروندان، جنبش های اجتماعی را به مثابۀ مُروجان ارزش ها و باورهای مهم جامعه بشناسند. مهم ترین وظیفه کنشگران یادآوری این مهم به عموم مردم است که سرچشمه قدرت مشروع، نه گروه هایی اند که در خدمت به منافع خود تلاش می کنند و نه صاحبان قدرت بلکه سرچشمه قدرت مشروع، حق شهروندی است.

کنشگر مدنی در نقش «شهروند مسئول»

کلید موفقیت جنبش اجتماعی، درنهایت همان جلب نظر و مشارکت بیشتر مردم است. به این منظور کنشگران و سازمان های اجتماعی را باید مردم به مثابۀ «شهروندان خوب» بشناسند. شهروندانی که شرایط بهتری برای همگان می خواهند. جنبش اجتماعی باید آگاهانه و مستقیم خود را در مرکز جامعه قرار دهد؛ نه در حاشیه آن. هرچه جنبش جای پای خود را در ارزش های دموکراتیک و هنجارهای ملی محکم کند، احتمال بیشتری وجود دارد که در برابر تخریب­ها دوام بیاورد و نفوذ و مشارکت شهروندی عموم را به دست آورد.

کنشگران باید از این واقعیت بهره ببرند که مردم اطلاعات خلاف باور پیشین خود را نمی پذیرند و این در حالی است که به صورت گزینشی، اطلاعات را می پذیرند که مؤید نظرها و باورهای پیشین خودشان باشد. روانشناس ها این امر را «جانبداری تأییدی» می نامند. کنشگران می توانند «جانبداری تأییدی» را در جهت منافع خود جامعه به کار گیرند و تعهد خود را به محبوب ترین ارزش های جامعه برجسته کنند. کنشگران اجتماعی می توانند برای غلبه بر گرایش طبیعی مردم به مقاومت در برابر تغییرهای اجتماعی و مفاهیم جدید، فهرستی از حمایت و مشارکت افراد و گروه های محبوب را ارائه کنند.

مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا دو نمونه از برجسته ترین شهروندان اثرگذار محسوب می شوند. کینگ و جنبش حقوق سیاهپوستان در سال ۱۹۶۰ میلادی نمونه بارزی از اصول شهروندی را نشان دادند. این جنبش، نژادپرستی را سرتاسر آمریکا به چالش کشید، ولی توجه خود را بر رؤیای آمریکایی برابری و دموکراسی متمرکز کرد. این جنبش اجتماعی به محکومیت و نکوهش آمریکا نپرداخت، در عوض خواهان تحقق چشم انداز آن شد. به جای محکوم کردن سفیدپوستان، کینگ به ویژه آنها را برای زندگی در بالاترین سطح کیفی به چالش کشید. نلسون ماندلا پس از ۲۷ سال زندان در رژیم تبعیض نژادی آفریقای جنوبی کاملاً حق داشت تمام سفیدپوستان آفریقای جنوبی را به نژادپرستی محکوم کند و از عموم سیاهپوست براندازی خشونت آمیز رژیم سفیدپوست را بخواهد. به جای این کار او از همه مردم کشور اعم از سیاه و سفید و رنگین پوست خواست برای ایجاد جامعه غیرنژادی و دموکراتیک به روش غیرخشونت آمیز با هم همکاری کنند. ماندلا و کینگ، هر دو کنشگری اجتماعی خود را در مرکز اجتماع قرار دادند و آن را میان ارزش های انسانی دموکراسی، آزادی، برابری و عدالت بنا کردند تا بتوانند به همه این ارزش ها از راه دموکراسی مبتنی بر شهروندی دست یابند.

به مرور زمان، وقتی کنشگران طعم موفقیت فوری را نچشند پتانسیل آنها برای ناامیدی افزایش می یابد و احتمال اقدام های خصومت آمیز و خشونت زا بالا می رود. برخورداری از تعهد قوی به ارزش های مثبت اجتماعی و عدم خشونت، به پیشگیری از ترویج رفتارها و اقدام های ناشی از نارضایتی و خشم کنشگران می انجامد. جنبش های اجتماعی فقط زمانی می توانند به چشم اندازهای بلندمدت خود دست یابند که آن چشم اندازها را وارد زندگی روزمره خود کرده باشند.

کنشگر مدنی، در نقش شهروند:

  • مدافع و نشان دهنده چشم انداز فراگیر پرطرفدار جامعه خوب، سالم و دموکراتیک است؛
  • در نظر شهروندان عادی به کنشگری مشروعیت می دهد؛
  • مجموعه مدنی را توانمند می کند تا در برابر بی اعتبار سازی های اعمال شده مخالفان از خود مقاومت نشان دهد؛
  •  نیز پتانسیل رفتارها و اقدام های خشونت آمیز درون جنبش را کاهش دهد.

کنشگر مدنی در نقش «شورشی»

کنشگران ایفاگر نقش شورشی روند صلح آمیز و دموکراتیک را ترویج می کنند؛ به خصوص وقتی عموم مردم یک مشکل اجتماعی را شناسایی کرده اند و شیوه های مرسوم دموکراسی مشارکتی کافی و کارآمد نیستند. این گروه مشکلات اجتماعی بحرانی و تخلف های اخلاقی را در معرض دید و داوری عموم می گذارند و اغلب با اقدام های خود این روند را ادامه می دهند. برای مثال نافرمانی مدنی باعث شروع بحث و گفت وگوی عمومی دربارۀ حقوق شهروندی می شود. جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۰، انرژی هسته ای در سال ۱۹۷۰، سلاح های هسته ای در سال ۱۹۸۰ و جهانی سازی اقتصاد در آستانه قرن بیست ویکم به این گفت وگوهای عمومی دامن زد. چنین مناظره های عمومی اولین گام در حل وفصل یک مشکل اجتماعی است.

کنشگران شورشی اغلب از راه های خارج از چارچوب رسمی و کارهایی مانند اقدام مستقیم غیرخشونت آمیز استفاده می کنند.

این گروه معمولاً اولین گروهی هستند که مردم آنها را به مثابۀ چالشگران وضع موجود می شناسند. اقدام های غیرخشونت آمیز چیزی را به وجود می آورد که مارتین لوترکینگ آن را «تنش خلاقانه» نامید. این تنش خلاقانه با جهت دهی توجه عمومی به شکاف میان «وضعیت موجود و وضعیت مطلوب» ایجاد می شود.

کنشگر مدنی، در نقش شورشی:

  • با اقدام های غیرخشونت آمیز مسائلی را درباره مشکلات جامعه طرح می کند؛
  • مسائلی را درباره امور سیاسی طرح می کند؛
  • جامعه را ناگزیر به مواجهه با مشکلاتش می کند؛
  • پیشتازی دموکراتیک و اخلاقی جامعه را مطرح می کند؛
  • صلح، دموکراسی و حقوق بشر را ترویج می کند.

کنشگر مدنی در نقش «کارگزار تغییر»

هدف نهایی جامعه مدنی و جنبش اجتماعی ایجاد یک نظام دمکراتیک و توسعه یافته، جامعه عاری از خشنونت و فساد مبتنی بر حقوق شهروندی است که در آن حقوق شهروندان به عنوان منبع اصلی مشروعیت سیاسی حفظ می شود. جریان های اجتماعی این کار را با هشدار و آگاهی بخشی به عموم دربارۀ شرایط موجود انجام می دهند. آنها باید کل جامعه را در روند بلندمدت تغییر اجتماعی مشارکت دهند. این تغییر اجتماعی باید تغییر دیدگاه های موجود و ترویج بدیل ها را در بر بگیرد. هسته حقیقی عامل تغییر، عموم مردم به ویژه افرادی اند که مستقیم از مشکل اجتماعی موضوع بحث متأثرند. در این روند کنشگران تلاش می کنند، مشکل را تعریف کنند تا نشان دهند چه طور این مشکل، هر یک از بخش های اجتماع را تحت تأثیر قرار می دهد و از این راه سعی می کنند همه مردم را در روند حل وفصل مشکل ها مشارکت دهند.

وقتی جامعه مدنی از حمایت افکار عمومی برخوردار شد، عاملان تغییر نقش کلیدی را بازی می کنند؛ بنابراین هدف کارگزار تغییر، کمک به ایجاد روندی گشوده، عمومی، دموکراتیک و مبتنی بر گفت وگو است؛ روندی که در آن تمام بخش های جامعه در حل مشکلات اجتماعی درگیر می شوند. نقش کارگزار تغییر در ایجاد دموکراسی مشارکتی و خلق ساختارهای دموکراتیک به اندازه دستیابی به هدفی خاص اهمیت دارد.

این روند سازماندهی دموکراتیک به کنشگرانی نیاز دارد که ادعای حقیقت نسبی دارند؛ نه حقیقت مطلق. به عبارت دیگر، ادعا نمی کند پاسخ را می داند بلکه مدعی است که فقط نظر آگاهانه خودش را دارد. جنبش، زمینه ای برای تمام بخش های جمعیت فراهم می کند تا به صورت همگانی دربارۀ دیدگاه شان و درباره هر مسئله ای به بحث و گفت وگو بنشینند. روند دموکراسی تمام مردم را تشویق می کند تا نظرشان را در صحنه عمومی مطرح کنند تا از این راه با توجه به دیدگاه ها و نیازهای همگان به راه حلی دست پیدا کنند.

کارگزاران تغییر نه فقط به شهروندان در جبران مشکل اجتماعی کمک می کنند بلکه نیاز به تغییر پارادایم یا دیدگاه های سنتی را نیز ترویج می کنند.

کنشگر مدنی، در نقش کارگزار تغییر:

  • دموکراسی را مبتنی بر حقوق شهروندی ترویج می کند؛
  • در مواجهه با یک مشکل اجتماعی خاص از مشارکت عموم مردم پشتیبانی می کند؛
  • مشکل را بازتعریف می کند تا نشان دهد چه طور این مشکل تمام اجزاء جامعه را درگیر می کند؛
  • مروج نوعی توافق جدید سیاسی و اجتماعی با گرایش به راه حل های مثبت است؛
  • اصول دموکراتیک و ارزش های انسانی را در یک «سیستم باز» ترویج می کند.
  • حامی ایجاد و توسعه ائتلاف ها است؛

کنشگر مدنی در نقش «مصلح اجتماعی»

مصلحان اجتماعی باید بعد از پذیرش گزینه های بدیل، آن ها را به قانون، سیاست ها و رویه های اجتماعی جدید و نیز نهادهای متناسب سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل کنند. این کار به راهبردها و اقدام های پارلمانی و حقوقی و طرح دعاوی در دادگاه ها و درخواست رسیدگی در کمیته ها و کمیسیون ها … نیاز دارد که از مجاری رسمی، قضایی، قانونگذاری، سیاسی و دیگر مجاری نهادینه شده بهره بگیرد. در ایفای این نقش، مصلحان جنبش های اجتماعی اغلب در جایگاه میانجی بین جنبش و نهادهای جریان اصلی حقوقی، سیاسی، اقتصادی، قانونگذاری و صاحبان قدرت عمل می کنند.

مصلحان در فرآیند جنبش اجتماعی، قدرت کمی دارند اما برای ایجاد تغییر اجتماعی به قدرت مردم وابسته اند و نقش آنان حیاتی و ضروری است.

کنشگر مدنی، در نقش مصلح اجتماعی:

  • تحلیل های خود و هدف های جنبش را به نهادها و افراد صاحب قدرت انتقال می دهد؛
  • اقدام های رسمی و قانونی را انجام می دهد؛
  • برای ایجاد و توسعۀ قانون ها و سیاست های جدید تلاش می کند؛
  • کنشگران مردمی را پرورش می دهند و از آنان حمایت می کند؛
  • برای اطمینان از تأمین بودجۀ قانون و سیاست های جدید و هم چنین اطمینان از اجرای آن ها، به عنوان ناظر عمل می کند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اخبار

اقتصاد

فتوتیتر

تبلیغات