به بهانه فراگیر شدن جشن های نوروزی در کردستان
نوروز کردستان؛ کنشگری مدنی و خلق دال های معنایی و مقاومتی یا نمایش صفحات خالی تاریخ / قباد آرش

در دو دهه گذشته، گفتمان مدنی در کوردستان، نوروز را در پیوند امر سیاسی فرهنگی چنان گستراند که بعد از آن به یکی از دالهای اصلی همگرایی و همزیستی در جامعه کوردستان تبدیل شده است. نوروز در این دو دهه همواره نفی برخی سیاستهای همگونسازی فرهنگی و تاریخی، بخشی از گفتمان هویت بخشی جامعه کوردستان و همچنین نفی برخی راهبردهای مرکزگرایانه از طریق کنش های دمکراتیک و متکثر و مدنی بوده است.
در برابر این گفتمان مدنی، گفتمانی انحصاری چه در داخل و چه در فرم اپوزسیون خیره به قدرت، همواره سعی در محدود سازی و نفی نوروز به مثابه یک دال گفتمانی داشتهاند.
پان ایرانیست ها و ایرانشهرگرایان همواره با رمز نوروز «جشن باستانی ایران» خواهان نفی گفتمانهای متکثرخواه بوده اند. اما در سالهای اخیر شاهد تغییر رویه در بازتولید این نوع گفتمان در کردستان و ایلام و کرمانشاه هستیم. به ویژه سال گذشته برگزاری مراسمهای نوروز به جز مناطقی مانند هورامان، جوانرود و سرپل ذهاب که گفتمان دینی بر آنها تسلط بیشتری دارد از چنان گستردگی برخوردار بود که همه را شوکه کرد.
فراخوانهای برگزاری مراسمات نوروزی یک ماه پیش از نوروز در استان کوردستان آغاز شده است. با کمی اغماض میتوان گفت که اقدام ملموسی برای جلوگیری از برگزاری مراسمهای نوروز انجام نشد و به طور قابل تاملی فضا برای برگزاری نوروز بازگذاشته شد.
بعداز اتفاقات دهه ۵۰ و ۶۰ ، کوردستان در سکون و خاموشی نسبی فرو رفت. آغاز قرن بیست و یکم پایان این خاموشی و گسست بود و فرم های جدیدی از سوژه خلق شد. کنشگری مدنی در دو دهه اخیر باعث شد که کنشگری سیاسی در کردستان از اشکال سابق، تغییر پیدا کند.
این شیوه از کنشگری موجب شد که فرم و محتوای برگزاری مراسم نوروز دچار تحول بنیادین شود و مراسم نوروز به شکل معناداری دلالت متفاوتی به خود بگیرد و در فرایند این تحول، مناطق روستایی به کانون برگزاری این مراسم تبدیل و جشن نوروز به شکل یک پرفورمنس درآید.
گفتمان مدنی یک راهبرد دمکراتیک برای بیان مطالبات در کردستان است و نوروز یکی از دلالتهای این گفتمان است. سمبولیک شدن نوروز از سویی کنشگری مدنی را متکثر کرده و از سوی دیگر نمادی از همبستگی اجتماعی را به نمایش گذاشته است.
هر چند در مقابل عده ای نیز معتقدند گذار تدریجی نوروز به یک کنش فرهنگی و همچنین برندسازی فرهنگی نوروز با رویکرد توریستی و کالاانگارانه در سالیان اخیر نوروز با چالش جدی روبرو شده است.
سیاست کنش مدنی در طول دهه های گذشته به دلیل گرایش به دمکراسی توانست عرصه را برای کنشگری طیف وسیعی از جامعه بگشاید و با خلق فضاهای دمکراتیک، فضای مدنی را در بسیاری از عرصهها به فضای نمودها و نمایش های فرهنگی تبدیل کند.
در زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ و همچنین دوره اپیدمی کووید ۱۹ ، جامعه مدنی کوردستان از طریق اشکال متنوعی از نهادهای مردمی و انجمنها، کانونهای صنفی، سندیکاها و شوراهای مردمی فرمهای جدید و متفاوتی از همیاری جمعی را خلق کردند.
هرچند گاهی حضور سیاست های متفرقه در عرصه مدنی فضای مقاومت مدنی را محدود کرد و جامعه مدنی را از کنشگران خالی کرد و گاهی گفتمان مدنی با بنبست روبر شد که عدم بازتولید فضاهای کنش ورزی مدنی و عدم مدیریت و بازتولید تاکتیک های مدنی از نتایجش بود.
هرچند باید تاکید کرد که محدود کردن عرصه مدنی از سوی سیاست ورزان، الزاماً به معنای غلبه قواعد بازی سیاسی بر کنشگری مدنی نبوده و گاهی نگرش های چکشی موجب بازاندیشی و برساخت فضاهای گفتمانی متفاوت شده است.
از سوی دیگر شاید یکی از دلایل گشایش نسبی فضای اجتماعی کوردستان برای برگزاری گسترده نوروز تسلی بخشی جامعه و کاستن از اندوهی است که بر اتمسفر روانی جامعه حاکم شده است، هرچند این تنها دلیل نیست اما می تواند راهبردی مدنی برای تقویت همگرایی در چهارچوب سرحدات ایران باشد.
فراخوانهای گسترده و برگزاری مراسمهای نوروز از پلدشت و ماکو تا ایلام و ملکشاهی بهویژه در مناطق نزدیک به بافتهای درهم تنیده اتنیکی بدون فشار و محدودیتهای خاص، گاهی دلالت بر تغییر سیاست است
به دلیل اینکه کنش گفتمان مدنی کنشی دمکراتیک و ضد هژمونیک است، مراسمهای نوروز کردستان در سال جاری به نمایی از همراهی ضمنی چند امر برجسته بدل شد
اول: گذار تدریجی امر سیاسی به امر فرهنگی و سیاستزدایی از نوروز و تقلیل نوروز به شادی و رقص و بازنمایی عامهپسندانه همانند عروسیهای بزرگی که در دامان طبیعت برگزار میشود بدون اینکه نمایی از تفکرو اندیشه در پس آن باشد.
دوم؛ نمایش سیاقی متفاوت از عصیان با حلقه زدن دور آتش و بزم های رزم گونه.
سوم؛ نمایشی از توالی رنگها و لعاب ها و نمادهای متکثر که همواره نشانه تکثر فکری و فرهنگی در مقابل یکسان سازی و نمادستیزی سیاسی بوده است.
چهارم؛ کنشگری مدنی جمعی و نفی راهبرد سکون و سکوت با خلق پرفورمنس هایی برای گذار از مقدارها به معناها.
پنجم؛ به چالش کشیدن تبعیض های سنتی و ساختاری و ستیز با اندیشه ها و کلیشه های جنسیتی و مردسالارانه.
حتی عده ای معتقدند شاید این بازنمایی صرفا فرهنگی همراه با رقص و پایکوبی همان چیزی است که هگل آن را صفحات خالی تاریخ مینامد. هگل در مقدمه درسهایی درباره فلسفه تاریخ میگوید تاریخ جهان صحنه شادی نیست. دورههای شادی صفحات خالی تاریخاند.
فاجعه است اگر دالهای جمعی و مقاومتی و فرهنگی را به شادیهای تصنعی تقلیل بدهیم و تصور کنیم این شادی های نوروزی صفحاتی خالی هستند که در آن تاریخ به خواب میرود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰