تاریخ انتشار : دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 - 6:20
کد خبر : 3573

معمای رفح

معمای رفح
وقتی برخلاف معادلات پیشین، اسرائیل قدرت دیکته کردن مواضع خود از طریق تهاجم نظامی را نداشته باشد یا باید در موضع شکننده دفاعی قرار گیرد یا از موضع ضعف به مذاکره و معامله سیاسی با دشمنان قسم‌خورده خود یعنی اعراب چشم امید داشته باشد.

اگر بخوایم یک جمعبندی از منازعه اسرائیل و حماس از ۷ اکتبر تا به امروز داشته باشیم نهایتاً به کلیدواژه ای بنام رفح می رسیم که امروز تیتر غالب رسانه ها و محور گفتگوی غالب بازیگران منطقه ای و جهانی است. پس معادله رفح را بررسی می کنیم تا ببینیم در چه شرایطی اسرائیل پیروز نهایی خواهد بود، در چه شرایطی حماس پیروز خواهد و یک معامله قابل قبول برای اسرائیل باید از چه شرایطی برخوردار باشد.

اسرائیل در حال حاضر از نظر «عملیاتی» بر کل غزه مسلط است به جز شهر رفح این توضیح لازم است که تسلط عملیاتی به معنای حضور کامل نظامی و اداره مناطق نیست. تسلط عملیاتی به این معناست که در صورت وقوع یک خطر امنیتی در هر جای غزه، ارتش اسرائیل در کمترین زمان قادر به ارسال نیرو و مقابله با خطر است. وضعیتی که به شکل کامل‌تری در کرانه باختری حاکم است.

در مناطق اشغالی غزه هنوز هم هزاران جنگجوی مسلح پنهان و آشکار فعالیت دارند و اسرائیل برای پاکسازی این مناطق نیاز به چند سال مقابله «امنیتی» دارد اما از نظر نظامی شرایط نسبت به قبل تغییر بنیادین پیدا کرده، این وضعیت تا زمانی که آخرین منطقه هم اشغال نشود به آسانی برگشت‌پذیر است.

رفح آخرین پناهگاه حماس، محل تجمع حداقل ۴ گردان شبه نظامی حماس به همراه رهبران فراری این سازمان فلسطینی است و تا زمانی که سازمان رهبری حماس در هم‌ نشکسته و اسرائیل بر رفح هم مثل سایر مناطق تسلط عملیاتی پیدا نکند تغییر فاز کامل از مرحله نظامی به مرحله امنیتی غیرممکن است.

از آن سو هنوز هم ده‌ها گروگان زنده، شاید حدود ۵۰ نفر و شماری جنازه اسرائیلی در دستان حماس باقی مانده و اگر اسرائیل با  منصرف شدن از تصرف رفح و در موضع ضعف به دنبال معامله با حماس باشد مجبور است حداقل از بعضی پیشرفت‌های نظامی خود هم عقب بنشیند. آن‌چنانکه حماس تا امروز همچنان اصرار به پایان جنگ و عقب‌نشینی کامل ارتش اسرائیل در ازای آزادی گروگان‌ها دارد.

مشخص است که هرگونه عقب‌نشینی قطعی اسرائیل و سپردن آن مناطق به فلسطینی‌ها به احیای دوباره تسلط سازمان‌یافته‌ترین و قدرتمندترین گروه در غزه یعنی حماس منجر می‌شود

‏از بیش از ۱۲۰۰ کشته اسرائیل در ۷ اکتبر که بگذریم اسرائیل تا به حال نزدیک به ۲۹۰ کشته در غزه و مرزهای لبنان داده، اعتبار اسرائیل در افکار عمومی جهانی آسیب دیده، محور مقاومت قدرت‌نمایی کرده و حال اگر پایان جنگ به تغییر وضعیت غزه هم منجر نشود اسرائیل عملا هیچ دستاوردی نخواهد داشت

شاید دوستانی در مقابل اظهار کنند که بیش از ۳۳ هزار نفر از مردم غزه هم کشته شده از جمله به ادعای ارتش اسرائیل ۱۳ هزار نفر از اعضای گروه‌های شبه نظامی و شماری از رهبرانشان اما اگر شما با ماهیت این گروه‌های جهادی آشنا باشید آن‌ها نه تنها چندان باکی از هزینه دادن ندارند بلکه به تعبیری تکثیر سلولی می شوند پس هر چه تعداد «شهدا» بیشتر شود بهانه بیشتری برای مظلوم‌نمایی در رسانه‌های جهانی و البته تبلیغات برای عضوگیری از داخل جامعه خودشان خواهند داشت.

سازمان رزم حماس آسیب بسیار زیادی دیده اما اگر بتوانند اسرائیل را مجبور به ترک غزه کنند در عرض چند سال همه چیز قابل بازسازی است و آن‌گاه شرایط برای جنگ‌های راکتی جدید یا حتی ۷ اکتبری دیگر فراهم می‌شود و از همه مهم‌تر به همگان از جمله اسرائیلی‌ها ثابت می‌شود که با بزرگترین عزم‌ها هم غزه قابل اشغال مجدد نیست همانطور که به تبع آن جنوب لبنان هم قابل اشغال مجدد نیست و این معادلات سیاسی را به کلی عوض می‌کند

اگر قرار باشد در ازای صرفنظر از لشکرکشی به رفح معامله‌ای هم سر بگیرد علاوه بر آزادی گروگان‌ها «حداقل» باید شامل اخراج رهبران حماس، انحلال سازمان رزم آن یعنی گردان‌های عزالدین قسام و جایگزینی نیرویی امنیتی با تعهد عدم حمله مجدد به اسرائیل و با تضمین کامل کشورهای عربی باشد، محرز است که چنین معامله‌ای برای اسرائیل چندان در دسترس نیست چون نه حماس نه اعراب نخواهند پذیرفت.

در مقابل آنچه غربی‌ها به آن فکر می‌کنند تلاش برای احیای تشکیلات خودگردان فلسطینی با اصلاحاتی، سپردن مدیریت غزه به آن و خروج رهبران فعلی حماس از غزه است.

حماس هم با آگاهی از این خواسته غربی‌ها کم و بیش تمایل خود را برای تشکیل یک دولت وحدت ملی متشکل از فتح و حماس و برگزاری انتخابات نشان داده است. دلیل آن هم واضح است چون با وضعیت فعلی افکار عمومی در  فلسطین، حماس عملا هم حاکم غزه و هم حاکم کرانه‌ باختری خواهد شد و همچنین در پوشش یک دولت مدنی مورد تایید جهانی با دردسر کمتری می‌تواند به احیای سازمان نظامی خود مبادرت کند.

این سناریو حتی در صورت امکان عملی شدن هم تنها زمانی مفید خواهد بود که یک دولت متعهد به همزیستی دائمی با اسرائیل ایجاد شود نه دولتی متشکل از افراد متعهد به نابودی اسرائیل، بماند که توافق بر سر یک راه حل دو دولتی در شرایط فعلی عملا غیر ممکن است. از شهرک‌سازی‌های گسترده در کرانه باختری و حضور ۷۰۰ هزار یهودی در مقابل حدود ۳ میلیون عرب که بگذریم دست بالای گروه‌های اسرائیل‌ستیز در فلسطین، کرانه باختری را بعد از  هرگونه سازش بلافاصله تبدیل به یک تهدید امنیتی حیاتی برای اسرائیل خواهد کرد. فلسطین مثل اردن و مصر دیکتاتور‌ ملی‌گرای مقتدر خواهان تعامل با غرب ندارد که سازش با آن قابل اتکا باشد. فلسطین پر از آرمانگراهای معتقد به نابودی کامل اسرائیل است که هرگونه سازشی را مقدمه حرکت به سمت تصرف بخش بزرگتری از اسرائیل می‌بینند.

تبعات منطقه‌ای حمله نکردن به رفح برای اسرائیل می‌تواند از این هم دردناک‌تر باشد. اجبار اسرائیل به پذیرش حماس و به تبع آن حزب‌الله در مرزهای خود که هر کدام می‌توانند ۷ اکتبرهای جدیدی ایجاد کنند، نمایش قدرت حوثی‌ها در یک آبراهه کلیدی جهانی و نمایش قدرت موشکی ایران تهدیدهایی است که نه جدا جدا بلکه همزمان می‌تواند رخ دهد و در صورت یک غافلگیری بزرگ مثل ۷ اکتبر اما این‌بار به صورت همزمان از غزه و از لبنان و عراق و سوریه و یمن و ایران نیروهای دفاعی اسرائیل را در موقعیت آچمز کامل قرار دهد و هزاران کشته به اسرائیل تحمیل کند.

‏این وضعیت موقعیت تهاجمی همیشگی اسرائیل در برابر ایران را به وضعیت بازدارننده دفاعی تبدیل می‌کند چون هر آن ممکن است ایران با کمک متحدانش عملیاتی هماهنگ با مشخصات و مختصات پیچیده تدارک ببیند و این در بهترین حالت هزینه‌های نظامی اسرائیل را بسیار بالا می‌برد و در برابر ایران به شدت محتاط‌تر می‌کند و در بدترین حالت اسرائیل مجبور خواهد بود برای ایجاد یک جبهه امنیتی متحد در برابر ایران، با فشار غرب به صلح گسترده با اعراب که مستلزم موافقت با تشکیل کشور فلسطینی و عقب‌نشینی و تخلیه گسترده کرانه باختری است تن دهد. چیزی که شاید در نگاه غربی‌ها درمان باشد اما در واقعیت فقط به بدتر شدن وضعیت امنیتی اسرائیل منجر خواهد شد. سازمان‌های جهادی آرمان‌گرایی مثل حماس و حزب‌الله برخلاف خوش‌بینی بعضی‌ها نه تنها  اسلحه خود را کنار نمی‌گذارند بلکه هرگونه خلا قدرتی مثل غزه پسا ۲۰۰۵ را فورا پر می‌کنند

بگذارید موضوع را کمی ساده‌تر کنیم. وقتی برخلاف معادلات پیشین، اسرائیل قدرت دیکته کردن مواضع خود از طریق تهاجم نظامی را نداشته باشد یا باید در موضع شکننده دفاعی قرار گیرد یا از موضع ضعف به مذاکره و معامله سیاسی با دشمنان قسم‌خورده خود یعنی اعراب چشم امید داشته باشد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اخبار

اقتصاد

فتوتیتر

تبلیغات