از به رسمیت شناسی هویت جمعی تا کنش نمادین سیستم و سنجش ظرفیت نمادگرایی / قباد آرش

انتصاب سیدفواد حسینی به سمت مدیرکل آموزش و پرورش را می توان در چارچوب نظریه های عدالت چندفرهنگی و انصاف به مثابه انصاف تحلیل کرد. «اصل تفاوت» معتقد است نهادها باید به گونه ای طراحی شوند که نابرابریها به نفع محروم ترین اقلیت ها تعدیل شوند. انتصاب یک مدیرکل اهل سنت در کردستان، که جمعیت آن عمدتاً سنی مذهب است، می تواند بازتابی از تلاش برای کاهش نابرابریهای ساختاری در دسترسی به موقعیت های مدیریتی باشد. هگل، «به رسمیت شناسی هویتی» را شرط ضروری تحقق آزادی فردی و اجتماعی میداند. در جامعه ای مانند کردستان، که هویت سنی بخشی جدایی ناپذیر از زیستجهان مردم است، حضور نمادین یک مدیرکل اهل سنت بعداز قریب پنج دهه، نوعی بازشناسیِ سیاسی از «تفاوت» فرهنگی است. این امر نه تنها به کاهش احساس حاشیه ای بودن کمک می کند، بلکه اعتماد به نهاد آموزش را به عنوان ابزار «سازندگی انسان» تقویت می نماید. از دیدگاه اخلاقی، مسئولیت حسینی در تقویت جایگاه نخبگان آموزشی، یادآور اندیشه «مسئولیت پذیری در فضای عمومی» است. آموزش و پرورش به مثابه نهادی که «انسان ساز» است، نیازمند رهبرانی است که نه تنها بر دانش تخصصی، بلکه بر اخلاقِ مراقبت از تنوع فرهنگی تکیه کنند. آموزش و پرورش «ابزار بازتولید سرمایه فرهنگی» است. در کردستان، که همواره شاهد تنش بین «هویت محلی» و «گفتمان مرکزی» بوده است، انتصاب مدیرکل اهل سنت ممکن است به بازتعریف رابطه بین نهاد آموزش و جامعه محلی بینجامد. این تغییر، پتانسیل تبدیل آموزش و پرورش از نهادی «تحمیلگر» به نهادی «گفت و گو محور» را دارد. ماکس وبر بر نقش نخبگان در مشروعیت بخشیدن به نهادها تأکید می کند. حضور سید فواد حسینی به عنوان یک مدیر سنی، می تواند مشروعیت و محبوبیت نهاد آموزش و پرورش را در چشم جامعه محلی افزایش دهد، به ویژه اگر او بتواند به تقویت جایگاه معلمان و دانش آموزان نخبه در چارچوبی عادلانه بپردازد. انتصاب او همچون انتصاب آرش زره تن لهونی در سمت استاندار کردستان یک کنش نمادین است که پیامی دوگانه دارد: از یک سو، نشاندهنده تمایل سیستم به انعطاف پذیری در قبال تنوع فرهنگی است؛ از سوی دیگر، موفقیت یا شکست او به عاملی برای سنجش صداقت این نمادگرایی تبدیل خواهد شد. جامعه کردستان، با حافظه تاریخیِ آکنده از محرومیت، این انتصابات را نه به عنوان نقطه پایان، بلکه به عنوان آغازی برای مطالبه تغییرات عمیق تر می بیند. رسالت حسینی در تقویت منزلت نخبگان آموزشی، مستلزم عبور از دو مانع اساسی است:
۱. ساختارهای تبعیض سیستماتیک: حتی با وجود انتصاب نمادین مدیران محلی، سیستم اداری مرکزگرا ممکن است با مکانیسم های پنهانِ تبعیض (مانند توزیع ناعادلانه منابع) به حاشیه سازی ادامه دهد.
۲. دوگانگی نخبه گرایی و عدالت: تقویت نخبگان بدون توجه به عدالت توزیعی، ممکن است به ایجاد یک «طبقه جدید» از نخبگان بینجامد که خود به عاملی برای بازتولید نابرابری تبدیل شود. آموزش و پرورش باید بین «شایسته سالاری» و «عدالت اجتماعی» توازن ایجاد کند.
انتصاب سید فواد حسینی، فارغ از نتایج عملی، روایتی از امید را در جامعه کردستان تقویت می کند: امید به اینکه نهادهای آموزشی می توانند به فضایی برای گفتوگوی بینافرهنگی تبدیل شوند. با این حال، این اقدام تنها زمانی به نقشی تاریخی دست می یابد که همراه با تحولات ساختاری در توزیع قدرت و منابع باشد. سید فواد حسینی همچنین باید مواظب رانتهای پنهان در بدنه آموزش و پرورش کردستان از جمله در حوزه های مدارس غیرانتفاعی و مدارس غیردولتی و … باشد و این رسانه خود را نهاد مدنی حاضر و ناظر برای تحقق این مساله می داند. در هر صورت انتصاب سید فواد حسینی در امتداد انتصاب آرش لهونی آزمایشی برای سنجش ظرفیت سیستم در جذب انتقادها و تبدیل آنها به نیروی پیشران تغییر است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰