تاریخ انتشار : دوشنبه 15 بهمن 1403 - 9:53
کد خبر : 4099

تلخ تر از رنج، زیر پوست شهر سنندج… / قباد آرش

تلخ تر از رنج، زیر پوست شهر سنندج… / قباد آرش
این درد مشترک، تنها با همبستگی جامعه، افشای بی عدالتی ها و احیای «وجدان» التیام می یابد. بیماران، قربانیانِ سکوت ما نیستند؛ آیینهٔ وجدان جمعی ما هستند. در سرزمینی که آوازِ مقاومت در رگِ تاریخش جاریست، برخی بیمارانِ بیدفاع، اسیر معامله های شوم می شوند، بیمار، میانِ تیغِ جراحی و تیغِ فقر، خونریزی میکند. خانواده ها، همانی را میفروشند که فروختنی نیست: عزت ...

گزارشهای متعددی دربارە دریافت هزینه های غیرقانونی یا غیررسمی توسط برخی پزشکان از بیماران در استان کردستان بە کوردنامە ارسال شدە است کە نشان می دهد در برخی موارد اخلاق حرفەای پزشکی بە قهقرای بی پایان و سراشیبی انحطاط نزدیک شده است. 

با دقت این یادداشت را بخوانید و بدانید که جامعه پزشکی سرشار از انسانهای شریف و شرافتمندی است که اخلاق حرفه ای و نوعدوستی و شرف را نقشه و چراغ راه مسیر کاری خود می دانند، این گزارش بر پزشکانی فوکوس دارد که به اخلاق حرفه ای، شرافت کاری، سوگند پزشکی و دیگر مفاهیم ارزشمند بی اعتنا هستند و در بستری نابرابر و سرشار از بی عدالتی در بدترین بزنگاه حیات یک انسان، یعنی در بزنگاه درد و رنج و بیماری، به منظور کسب سودهای غیر رسمی و غیر متعارف و غیر اخلاقی، جان ها را گرو می گیرند.

پدیده زیرمیزی ممکن است به دلایل مختلفی از جمله کمبود بودجە در بیمارستانهای دولتی، مشکلات اقتصادی، یا سوءاستفاده های فردی رخ دهد. طبق قوانین وزارت بهداشت، ارائه خدمات درمانی در مراکز دولتی باید با تعرفه های مصوب انجام شود و دریافت هرگونه وجه اضافی خارج از این چارچوب غیرمجاز است. با این حال، در عمل، برخی بیماران شکایت دارند که در ازای دریافت خدمات سریعتر یا باکیفیت تر، مجبور به پرداخت هزینه های غیررسمی می شوند.

کردستان، به ویژه در مناطق محروم، با کمبود امکانات پزشکی و نیروی انسانی متخصص روبروست و این موضوع ممکن است فشار بیشتری بر بیماران برای مراجعه به بخش خصوصی یا پرداختهای غیررسمی ایجاد کند.

اگر چه بصورت جسته و گریخته گاهاً گله مندیهایی در برخی محافل صورت گرفته است و برخی رسانه ها و کنشگران مدنی گاهی به نقد این موضوع پرداخته و خواستار شفاف سازی و تقویت نظارت شده اند اما واقعیت این است که داده ها و گزارشهای منتشره تاکنون بازدارنده نبوده است. این گزارش با جزییات بیشتری به این موضوع می پردازد و زنهاری دلسوزانه را به کارگروه سلامت و امنیت غذایی استان ارائە می کند. نیز زنهاری رساتر و قاطع تر آراستە شورای تامین استان کردستان می کند و به قول باری بوزان سیاست مدار شناخته شده تئوریسین امنیت، ابعاد روانی و اجتماعی امنیت را یادآوری می کند تا برای پرکردن شکاف های وسیع ایجاد شده در دیوار اعتماد عمومی چارە ای بیندیشند.

موضوع این گزارش «اخذ زیرمیزی پزشکان از بیماران» در بستر رنج و بیماری است؛ پدیده ای که نه تنها جسم، که بقول صادق هدایت روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. در میانهٔ درد و درمان، بازار سیاه برخی پزشکان برای فروش تخصص شان در سنندج گرم است. وقتی بیماری به در می کوبد و خانواده ها در تب و تاب نجات عزیزانشان می سوزند، برخی پزشکان به جای تسکین درد، زخمهای تازه ای بر پیکر بی پناه بیماران می زنند و از «ناچاری» بیمار سوءاستفاده می کنند.کسانی که به مطب خصوصی برخی پزشکان در شهر سنندج تردد دارند، حتما این جملات برایشان آشناست:

«یا پول بدهید، یا منتظر نوبت دولتی بمانید… شاید دیر شود.» 

«اگر سریعتر بتوانی وجه را واریز کنی همین امسال قبا از عید دستور بستری را می نویسم، اما در غیر اینصورت ممکن است ۶ ماه دیگر نوبتتان برسد…»

«این دارو را فقط از داروخانهٔ خاص میتوانید تهیه کنید… » 

«دارو را حتما از فلان داروخانه تهیه کنید و بیاورید که نحوه مصرف را با دقت برایتان توضیح دهم! »

این جملات، برای بسیاری از بیمارانِ درمانده، همچون حکم مرگ است. برخی از خانواده ها مجبورند برای «نجات جان عزیزانشان» تسلیم ذلت پرداخت باج شوند.

روایت ها و داستانهایی به این رسانه رسیده است که باورش سخت است اما واقعی ست… 

– مادری در سنندج برای جراحی تومور سینه دختر جوانش زار بر می آورد و می گوید: یک پزشک جان دختر نازنینم را گرو گرفته و دامادم توان تامین وجه و واریز به شماره شبای منشی را ندارد تو نمیدانی خانوادگی به چه درد بی درمانی مبتلا شده ایم. در ادامه می گوید امیدوارم بلای تومور روزی به جان این پزشک بیفتد!

– جوانی برای درمان متاستاز کبد و پانکراس مادرش و به امید شیمی درمانی به هزار در می کوبد و با روایت رنجهایی که خود و مادرش تقبل کرده اند به کوردنامه میگوید: «مرگ آسانتر از این ذلت بود.» 

– مرد میانسالی پس از مراجعه به متخصص ارتوپد برای تعویض مفصل زانو و مطالبه ۱۰۰۰ دلار ناقابل توسط دستیار پزشک به نمایندگی از آقای دکتر! به کوردنامه می گوید «آیا فقرا حق زندگی ندارند؟» در ادامه می گوید آقای دکتر گفته «اگر تامین دلار برایت ممکن نیست پول نقد را در کارت خودت واریز کن و کارتت را به ما بده طی چند روز آینده کارت را بهت پس خواهیم داد…»

– مرد جوانی پس از الزام خانم دکتر بە بستری شدن همسرش در بیمارستان خصوصی و زایمان با تعرفه خصوصی به کوردنامه می گوید «بیماری کافیست؛ چرا فقر و بی عدالتی را به آن می افزایید؟ لذت تولد فرزندم فعلا جانم را گرم نگه داشته اما باید تا مدتها سرگرم تسویه پولهایی باشم که برای بیمارستان قرض گرفته ام»

این رفتارها نه تنها عدالت را می کُشد، که اعتماد به «قداست حرفهٔ پزشکی» را نابود می کند. برخی بیمارانِ نیازمند، دیگر به برخی پزشکان سفیدپوش به عنوان «ناجی» نمی نگرند؛ گاه از ترسِ هزینه های غیررسمی، تا آخرین لحظه، درمان را به تأخیر می اندازند و مرگ، پیشدستی میکند…

گرچه قوانین ضد زیرمیزیگیری وجود دارد، اما سایهٔ فقر، فساد اداری و نظارت ضعیف، این آتش وصول وجوه غیرقانونی و غیررسمی توسط برخی پزشکان را شعله ورتر می سازد. بسیاری از بیماران از ترسِ «محروم شدن از خدمات» یا «برچسب خلافکار خوردن»، شکایت نمی کنند. این سکوت، چرخهٔ شوم را تکرار می کند.

«اخذ زیرمیزی توسط پزشکانی که سوگند حرفه ای خورده اند، همه گیر و همه شمول نیست اما برای آنان که به این بدعت کثیف عادت کرده اند جنایتی خاموش در سایهٔ سهل انگاری مسئولان و متولیان است.» 

شاید قوانین بیمارند، شاید پزشکان باج گیر به بیماری دنیاگرایی افراطی مبتلایند، شاید باید جرم انگاری شدید و علنی تخلفات پزشکی به یک وحدت رویه تبدیل شود، شاید باید مردم و رسانه ها اسامی را اعلام عمومی کنند، یا شاید باید در کنار آموزش علوم پزشکی به دانشجویان پزشکی، اخلاق حرفه ای نیز آموخت که: «طبابت، تجارت نیست.»

این درد مشترک، تنها با همبستگی جامعه، افشای بی عدالتی ها و احیای «وجدان» التیام می یابد. بیماران، قربانیانِ سکوت ما نیستند؛ آیینهٔ وجدان جمعی ما هستند. در سرزمینی که آوازِ مقاومت در رگِ تاریخش جاریست، برخی بیمارانِ بیدفاع، اسیر معامله های شوم می شوند، بیمار، میانِ تیغِ جراحی و تیغِ فقر، خونریزی میکند. خانواده ها، همانی را میفروشند که فروختنی نیست: عزت …

«جان را میخواهی؟ دلار بپرداز!»  این، حکایتِ رنج بی پایانیست که نه با دارو، که با «پول» نسخه پیچی می شود.

«عمل اورژانسی؟ ۱۰۰۰ هزار دلار… نقدی» 

«شیمی درمانی؟ دارو را باید از همان داروخانه تهیه کنی که من می گویم»

«باید در بیمارستان خصوصی بستری شوی، البته در بیمارستان دولتی نیز میتوانی بستری شوی اما در سرویس وی آی پی»

-پیرزنی بازنشسته با موی سپیدش اشک می ریزید و می گوید: از دکتر پرسیده ام: «دکتر، قسم بقراطت را چند فروختی؟»

– جوانِ ۳۵ سالهٔ سنندجی، سرطان دارد، اما پول نه. می میرد، بی آنکه بخواهد «بارِ مالی» بر دوش خانواده اش باشد. 

-کودکی، با عفونتِ خون دست و پنجه نرم میکند، اما پدرش، به جای دارو، «قیمتِ زیرمیزی» را زمزمه می کند.

– جوان کارگری که بدلیل نداشتن زیرمیزی از درمان مادرش در کردستان ناامید است به کوردنامه می گوید: ۱۰ میلیون تومان از بستگانم قرض گرفته ام و فردا بلیط اتوبوس داریم و با مادرم عازم تهران هستیم بلکه آنجا چشمان خدا ما را ببیند و در ادامه می گوید: «وجدان، قصاص گر بیرحمیست.»

– دو برادر به کوردنامه می گویند «صد میلیون تومان بابت تخلیه تومور روده پدر به آقای پزشک پرداخت کردیم و عاقبت پدرمان مرد…»

اگر تاریخ کردستان، سرشار از «جانفشانی» است امروز، اما بهای این جانها اسکناسهایِ کثیف است بیمارستانها، که باید پناهگاهِ زندگی و حیات دوباره باشند، به بازاری سیاه تبدیل شده اند که توافقش در حجره طبابت خارج از بیمارستان شکل می گیرد؛ بازاری که در آن، نفسها را با دلار معامله می کنند.

این داستانِ پایان ناپذیرِ درد است… این فریادی از عمقِ رنجِ جامعه ای است که به ناچار میان «مرگ» و «ذلت» گیر کرده است. آری میان مرگ و زندگی نه بلکه میان مرگ و ذلت. آقای استاندار، مسئولیتِ پاسخگویی به این دردِ جمعی بر دوشِ شماست. کردستان، با تاریخی سرشار از مقاومت و شرافت، امروز حال بیمارانش بد است، خیلی بد… اگر سیستم نظارتی استان به خوبی فعال است، چرا این جنایتِ خاموش ادامه دارد؟آقای استاندار کمیتهٔ ویژهٔ رسیدگی به تخلفات پزشکی با حضور رسانه ها تشکیل دهید،  سامانهٔ شفافِ گزارشگیری با تضمینِ امنیتِ شاکیان راه اندازی کنید،آقای استاندار جراحیِ بدنهٔ سلامت را قاطعانه آغاز کنید؛ حتی اگر به قیمتِ برخورد با مافیای پشت پرده باشد. این تخلفات به صورت سیستماتیک و گسترده رخ می دهد از طریق شورای تامین امنیت استان به حل ریشه ای مشکل همت کنید و از طریق رسانه های رسمی، افکار عمومی را نسبت به تصمیماتتان آگاه سازید. مسئلهٔ « اخذ زیرمیزی » در نظام سلامت کردستان، یک معضل ساختاری است که حل آن تنها با همکاری مردم، مسئولان و تقویت نقش و حضور نهادهای نظارتی ممکن است. در فضای عمومی، بهتر است به جای شخصی سازی مشکلات، بر نقد سیستمها و ارائه راهکارهای عملی تمرکز کنیم. آقای استاندار پیوسته با دانشگاه علوم پزشکی برای تشدید نظارتها فشار بیاورید، حمایت از تشکیل پرونده های قضایی برای پزشکان متخلف را در دستور کار قرار دهید،

کردستان، استانی است که هر وجب از خاکش، روایتی از غیرت و شرافت را در خود دارد. مردمش شایسته این نیستند که جانشان را با دلار معامله کنند.

این یادداشت بیانگر شکاف عمیق اعتماد بین مردم و بخشی از بدنهٔ درمان است. استاندار نباید به این فریادها بی توجه باشد؛ چراکه این مسئله امنیت اجتماعی و سلامت عمومی را تهدید میکند. تاریخ نشان داده است بی اعتنایی به خشم مردم، آتش اعتراض و نارضایتی را شعله ور می سازد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اخبار

اقتصاد

فتوتیتر

تبلیغات